responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 285

فرمود: نترس، به زودى به جاى خودش بر مى‌گردد. اگر پيامبرى در مغرب زمين بميرد و جانشين او در مشرق زمين باشد، بايد قبل از دفن در يك جا جمع شوند.

وقتى كه نصف شب يا بيشتر از نصف شد تابوت از همان سقف آمد و در جاى خود قرار گرفت.

(1) هنگامى كه نماز صبح را خوانديم. به من فرمود: در خانه را باز كن، چون اين طاغوت اكنون مى‌آيد. پس به او بگو كه از تجهيز امام رضا- 7- فارغ‌شده‌ايم.

ابا صلت مى‌گويد: به سوى درب رفتم ولى ديگر او را نديدم. نه از در وارد شد و نه از آن خارج گرديد. در اين هنگام مأمون آمد. وقتى كه مرا ديد گفت: رضا- 7- چه مى‌كند؟

گفتم: خدا در مصيبت او تو را اجر و پاداش دهد. پس از اسب پياده شد و سينه را چاك كرد و خاك به سرش ريخت و زياد گريست. سپس گفت: در تجهيز او اقدام كنيد! گفتم: از آن فارغ‌شده‌ايم.

پرسيد: چه كسى اين كار را كرد؟

گفتم: جوانى آمد كه نمى‌شناختمش و گمان مى‌كنم فرزند امام رضا- 7- باشد.

گفت: پس براى او قبر بكنيد.

گفتم: او خواسته است كه هنگام حفر قبر، تو در آنجا حاضر باشى.

گفت: بلى. براى من چهارپايه‌اى بياوريد. روى آن نشست و دستور داد كه كنار درب قبّه هارون، قبر آن حضرت را حفر نمايند. وقتى حفر نمودند، به سنگى بر خوردند كه مانع ادامه كار شد. لذا دستور داد سمت راست قبّه را حفر نمايند كه ريشه درختى پديد آمد و مانع شد. سپس گفت: سمت چپ را حفر نمايند، باز مثل سمت راست مانع ايجاد شد. تا اينكه امر كرد طرف قبله قبر هارون را حفر نمايند اينجا حفر ادامه يافت و مانعى ظاهر نشد.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 285
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست