نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 260
آن زن گفت: در مورد حق خدا، حيا نمىخواهد. پس آن درهم را كج
كردم و ميان يكى از كيسهها انداختم. وقتى كه در مدينه مستقر شدم از جانشين امام
صادق- 7- پرسيدم. به من گفتند: پسرش عبد اللَّه است. به سوى او رفتم و
ديدم جلو دربش شلوغ است و دربانها ايستادهاند. خوشم نيامد، ولى اجازه گرفتم و
وارد شدم. ديدم در مسند خودش نشسته است از اين وضع هم خوشم نيامد.
گفتم: آيا تو جانشين
امام صادق و واجب الاطاعه هستى؟
گفت: آرى.
(1) گفتم: دويست درهم
چقدر زكات دارد؟
گفت: پنج درهم.
پرسيدم: صد درهم چقدر؟
گفت: دو درهم و نيم.
گفتم: اگر مردى به زنش
بگويد: تو را به تعداد ستارگان آسمان طلاق مىگويم. آيا بدون شاهد، طلاق واقع
مىشود؟
گفت: آرى، از ميان
ستارگان به رأس الجوزاء[1] هم اگر سه
بار قسم بخورى، كفايت مىكند.
از جوابها و مجلس او
تعجب كردم.
گفت: هر چه با خودت
آوردهاى آنها را به من بده.
گفتم: من با خود چيزى
نياوردهام، فقط براى زيارت قبر پيامبر- 6- آمدهام.
وقتى كه به منزل برگشتم،
ديدم غلام سياهى ايستاده و به من سلام كرد و من هم جواب سلامش را دادم.
گفت: دعوت كسى را كه
دنبال او مىگردى اجابت كن. با او رفتم تا اينكه مرا به درب خانه خلوتى برد و وارد
شد. و مرا هم با خود وارد كرد. آنگاه امام موسى
[1]« جوزاء» اسم ستارهاى است كه در وسط آسمان
ظاهر مىشود.
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 260