نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 236
آمد. سپس كلاغ و باز و كبوتر نيز به همين نحو نزد ايشان حاضر
شدند. دستور داد آنها را ذبح كنند و پرهاى آنان را كنده و بدنشان را قطعه- قطعه
نمايند و با هم بياميزند.
آنگاه، سر طاوس را
برداشت و گفت: اى طاوس! ديديم كه گوشت و استخوان و پرها جدا شدند و به سرش پيوسته
و طاوس زنده سر پا ايستاد. بعد از آن كلاغ را خواند و آن هم همان گونه. و به
ترتيب، باز و كبوتر را هم زنده كرد[1].
وفاى به عهد
(1) 5- از هشام بن حكم
نقل شده است كه: مردى از اهل جبل، خدمت امام صادق- 7- رسيد كه ده هزار
درهم همراه داشت. از آن حضرت تقاضا كرد تا با اين مبلغ، در مدينه خانهاى براى او
بخرد كه هر وقت خواست با عيالش به مدينه بيايد و در آن سكنى گزيند. سپس براى اعمال
حجّ به مكّه رفت.
وقتى كه مراجعت نمود،
امام- 7- او را به منزل خود برد و به وى فرمود:
براى تو خانهاى در
فردوس اعلى خريدم كه حدود آن از اين قرار است: يك طرفش به خانه رسول خدا- 6- و طرف ديگرش به خانه على- 7- و جانب سومش به خانه امام حسن
و طرف چهارمش به خانه امام حسين- 7- محدود مىشود. و قبالهاى به اين
مضمون نوشت و به او داد. آن مرد نيز از سخن امام- 7- خوشنود گشت و راضى
گرديد.
پس از آن، امام صادق-
7- مبلغ ياد شده را بين فرزندان امام حسن و امام حسين- 8-
تقسيم كرد. و آن مرد وقتى كه به شهر خود بازگشت، مريض شد و وصيت نمود هنگامى كه از
دنيا رفتم اين قباله را با من دفن نماييد.
ورثه به وصيتش عمل كردند
و نوشته حضرت را با او دفن نمودند. روز ديگر كه بر سر قبر او رفتند، ديدند قباله
بر روى قبر گذاشته شده و بر آن نوشته شده است: «امام