نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 229
فرمود: آيا تورات، انجيل، زبور و قرآن اين گونه نيستند كه هر
چه از آنها استفاده شود، كم نمىشوند؟
آن مرد گفت: آرى، تو از
عالمان هستى. سپس پرسيد: آيا اهل بهشت به بول و غائط، نياز پيدا مىكنند.
فرمود: خير.
(1) پرسيد: مثل آن در
دنيا چيست؟
فرمود: جنين است در شكم
مادر كه مىخورد و مىآشامد و به بول و غائط، نياز پيدا نمىكند.
آن مرد گفت: راست گفتى.
و سؤالات زيادى كرد و پدرم پاسخ داد تا اينكه پرسيد: دو برادر، دو قلو به دنيا
آمدند و در يك ساعت نيز مردند ولى يكى 150 سال عمر كرد و ديگرى پنجاه سال. اينها
چه كسانى بودند؟ و داستانشان چه بود؟
پدرم فرمود: آن دو عزيز
و عزره بودند كه خداوند عزير را در بيست سالگى به پيامبرى مبعوث كرد و بعد او را
صد سال ميراند. سپس زنده كرد و سى سال ديگر نيز زندگى نمود و با برادرش در يك روز
مردند.
در اين هنگام پيرمرد غش
كرد. و پدرم برخاست و از صومعه خارج شديم.
عدهاى از مردم دنبال ما
آمدند و گفتند: پيرمرد شما را مىخواهد.
پدرم فرمود: ما با او
كارى نداريم و اگر او با ما كارى دارد، نزد ما بيايد.
برگشتند و پيرمرد را
آوردند و در مقابل پدرم نشاندند. رو كرد به پدرم گفت: نامت چيست؟
فرمود: محمّد.
پرسيد: محمّد پيامبر؟
فرمود: خير، بلكه پسر
دخترش هستم.
پرسيد: نام مادرت چيست؟
فرمود: فاطمه.
پرسيد: پدرت كيست؟
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 229