responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 186

سپس به امام حسن و امام حسين فرمود: «وقتى از دنيا رفتم، مرا به وادى نجف ببريد و عقب تابوت مرا بگيريد و با جلو آن كارى نداشته باشيد. جلو آن را ملائكه حمل مى‌كنند. و بعد به آنها دستور داد بعد از اينكه حضرت را دفن كردند، قبر را با سطح زمين يكسان قرار دهند تا پيدا نباشد؛ چون مى‌دانست بنى اميه بعد از او به حكومت خواهند رسيد و [با آل على- 7- دشمنى خواهند كرد].

(1) و باز فرمود: سنگ سفيدى خواهيد ديد كه نور از آن تلألؤ مى‌كند، آن را حفر نماييد تا تخته‌اى نمايان شود كه در آن نوشته شده: «اين چيزى است كه نوح پيامبر- 7- براى على بن ابى طالب ذخيره كرده است».

بعد از اينكه حضرت به شهادت رسيد، حسنين- 8- دستورات ايشان را اجرا كردند و قبر او را مخفى نگهداشتند تا اينكه امام صادق- 7- در زمان خلافت عباسيان، جاى آن را نشان داد.

روزى هارون الرشيد براى شكار به آن منطقه رفته بود، بازها و سگهاى شكارى را به طرف آهوان فرستاد تا آنها را شكار كنند. وقتى كه سگها و پرنده‌ها به طرف آهوان رفتند، آنها به سوى تپه‌اى فرار كردند. سگها و بازها برگشتند. وقتى آهوان وضع را آرام ديدند از آن تپه پايين آمدند كه دو مرتبه سگها و پرنده‌هاى شكارى به آنها حمله كردند. باز هم آنها به بالاى تپه گريختند. اين وضع سه بار تكرار شد.

هارون خيلى تعجب كرد و از يكى از پيرمردان قبيله بنى اسد پرسيد: در اين تپّه چه سرّى نهفته است؟

گفت: امان مى‌دهى؟

هارون گفت: بلى.

پير مرد گفت: در اينجا قبر على بن ابى طالب است. هارون وضو گرفت، دو ركعت نماز خواند و دعا كرد.

بعد از آن امام صادق- 7- جاى قبر على- 7- را به مردم نشان داد.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست