responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 173

مأيوس شدند. حضرت على- 7- در منجنيق نشست و او را به داخل قلعه، پرتاب نمودند. حضرت در حالى كه ذو الفقار در كف داشت از منجنيق فرود آمد و قلعه را گشود[1].

مسلمان شدن برخى از نصارا

(1) 39- عدّه‌اى از نصارا حضور پيامبر اكرم- 6- آمدند و گفتند:

مى‌رويم و تمام خويشان و قوم خود را مى‌آوريم، اگر صد شتر بچه‌دار براى ما بيرون بياورى به تو ايمان مى‌آوريم! پيامبر اكرم- 6- نيز براى آنها صد شتر تعهد كرد. آنان به وطن خود برگشتند.

بعد از وفات رسول خدا- 6- آمدند و وارد مدينه شده سراغ پيغمبر اكرم- 6- را گرفتند. به آنها گفتند: حضرت رحلت كرده است.

گفتند: ما در كتابهاى خود خوانده‌ايم كه هر پيامبرى جانشين و وصى دارد.

جانشين پيامبر شما كيست؟

مردم ابو بكر را به او نشان دادند! بر ابو بكر وارد شدند و گفتند: تعهد محمّد- 6- را ادا كن. ابو بكر گفت: چه تعهد كرده است؟ گفتند: صد شتر بچه‌دار كه تمامش سياه باشد.

ابو بكر گفت: ما ترك رسول خدا- 6- به اندازه طلب شما نيست. آنان به زبان خود به يك ديگر گفتند: دين محمّد- 6- باطل است! سلمان حاضر بود و زبان آنها را مى‌فهميد، به آنها گفت: بياييد تا وصى رسول خدا- 6- را به شما نشان دهم. در اين هنگام على- 7- وارد مسجد شد. آنها با سلمان به طرف او رفتند و مقابل حضرت نشستند و گفتند: پيامبر شما صد شتر با اين صفات براى ما تعهد كرده بود.


[1] بحار: 42/ 28، حديث 3.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 173
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست