responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 17

مى‌كردند. پس به صورت نشانه‌اى آشكار و حجتى پايدار، در آمد.

منبر پيامبر 6

(1) 10- وقتى كه مسجد مدينه ساخته شد، پيامبر اكرم- 6- در موقع خطبه خواندن و سخنرانى، در مقابل جمعيت بر تنه درخت خرمايى كه در صحن مسجد بود، تكيه مى‌داد تا اينكه يكى از ياران آن حضرت، منبرى از چوب با دو پله و عرشه ساخت. نخستين بار كه پيامبر بر منبر نشست، درخت به ناله در آمد. پيامبر آن را به طرف خود خواند. تنه درخت، زمين را شكافت و به طرف پيامبر آمد و مردم در اطراف نگاه مى‌كردند. حضرت او را در بغل گرفت و با او سخن گفت. پس درخت ساكت شد، سپس حضرت فرمود: به جاى خود برگرد. مردم نيز گوش مى‌دادند. درخت جاى خود برگشت. پس يقين و بصيرت مؤمنان زياد شد و منافقان هم آنجا بودند و آن حديث را نقل مى‌كردند ولى هوا و هوس، قلبها را مى‌ميراند[1].

چسبيدن دو درخت به دستور پيامبر 6

(2) 11- پيامبر دو درخت خرما را ديد كه ميانشان خالى شده بود. حضرت فرمود:

«به هم بچسبيد» و آن دو بى‌درنگ به هم چسبيدند[2]. پس چه حجتى روشنتر و چه عبرتى آشكارتر از اين؟ و چه شبهه‌اى مى‌تواند اينجا وارد شود؟

سخن گفتن گرگ با چوپان‌

(3) 12- روزى يكى از چوپانهاى مكّه، گوسفندان خود را در صحرا مى‌چراند.

خوابش برد گرگى آمد و يكى از گوسفندان او را گرفت. وقتى بيدار شد. افسوس خورد كه چرا گرگ گوسفندش را برده است. ناگهان گرگ به سخن آمده و به آن‌


[1] بحار: 17/ 375، حديث 33.

[2] بحار: 17/ 375، حديث 34.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 17
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست