متبع به رئيس مارق
ارجع الى وصى النبى[1] الصادق
برگشتم ولى چيزى نديدم پس گفتم:
انا ابو خيثمة التميمى
لما رايت القوم في الخصوم
تركت اهلى غازيا للروم
حتى يكون الامر في الصميم[2]
باز شنيدم كه گفت:
اسمع مقالى و ارع قولى ترشدا
ارجع الى علىّ الخضم الاصيدا
ان عليا هو وصى أحمدا[3]
ابو خيثمه مىگويد: پس پيش على- 7- برگشتم[4].
گفتگوى على (ع) با اصحاب كهف
(1) 13- شريك بن عبد اللَّه مىگويد: پيامبر اكرم- 6- على- 7- و ابو بكر و عمر را به سوى اصحاب كهف فرستاد: و فرمود: سلام مرا به آنها برسانيد.
وقتى كه از نزد پيامبر- 6- بيرون رفتند، آن دو به على- 7- گفتند: جاى آنها را مىشناسى؟
حضرت فرمود: «پيامبر ما را جايى نمىفرستد. مگر اينكه خدا ما را به آنجا هدايت كند!» هنگامى كه بر در غار رسيدند، على- 7- به ابو بكر گفت: «تو سلام
[1] يعنى: اى كسى كه از كنار رود فارق عبور مىكنى و از دين حق كناره گرفتهاى! پيروى مىشود در آن دين، رئيس با نفوذ به سوى وصى پيامبر راستگو بر گرد.
[2] يعنى: من ابو خيثمه تميمى هستم. و هنگامى كه قوم خود را در دشمنى با يك ديگر ديدم، خانوادهام را ترك كردم و به روم آمدم تا اينكه كار آنها اصلاح شود.
[3] يعنى: سخنم را بشنو و به سوى على كه سخاوتمند و صاحب ملك است، برگرد. چون على، جانشين احمد است.
[4] بحار: 39/ 167، حديث 7.