نام کتاب : الطرائف ت داود إلهامی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 326
خود روى
على 7 انداخت تا از دنيا رفت[1]
و اين روايت را «محب طبرى» در كتابهاى خود «رياض النضرة»[2]
و «ذخائر العقبى»[3] نيز آورده است.
و نيز عدهاى از علماى اهل سنت از جمله:
طبرى در كتاب خود «الولاية» و دارقطنى در صحيح خود و سمعانى در «الفضائل» و «موفق
بن احمد خطيب خوارزم» از «عبد اللَّه بن عباس» و از «ابو سعيد خدرى» و از «عبد
اللَّه بن حارث» از «عايشه» اين حديث را روايت كردهاند.
ابن سعد در طبقات خود از «عبد اللَّه بن
محمد بن عمر بن على «دو روايت آورده كه در دومى، على 7 فرمود: رسول
خدا 6 مريض بود زمانى بر او در آمدم ديدم مردى بسيار
زيبا كه مانندش را نديده بودم، سر رسول خدا را به دامن گرفته و آن حضرت خواب رفته،
آن مرد به من گفت: نزديك پسر عمويت بيا كه تو به پسر عمويت سزاوارتر از منى، من
نزديك رفتم، مرد برخاست و من در جايش نشستم و سر رسول خدا را به دامن گرفتم، چيزى
نگذشت كه آن جناب از خواب بيدار شد و پرسيد آن مردى كه سرم در دامنش بود چه شد؟
عرض كردم: من كه وارد شدم به من گفت: نزديك پسر عمويت بيا كه تو به او سزاوارتر از
منى، او برخاست و من در جايش نشستم فرمود: او را شناختى؟ عرض كردم: نه، پدر و
مادرم فدايت، فرمود او جبرئيل بود با من حرف مىزد تا دردم تخفيف يافت و به خواب
رفتم[4].
اين روايت را به همين سند متقى هندى در «كنز
العمال» نيز نقل كرده است[5].
و همچنين محب طبرى در «ذخائر العقبى»[6] و «رياض النضرة» نيز آورده و