نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 71
براى هدف قرار دادن پيامبر خدا 6
و امير المؤمنين 7 به سوى مدينه به حركت درآمدند، پيامبر 6 نيز مسلمانان را از مدينه بيرون آورد، نفاق و شك و ترديد در
ميان گروهى از مسلمين رخنه كرد و يك سومشان به شهر بازگشتند و هفتصد نفر با آن
حضرت باقى ماندند، خداوند در اين باره مىفرمايد:
وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ
أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ
عَلِيمٌ[1]: به ياد آر اى
پيغمبر 6 صبحگاهى را كه از خانه خود به جهت صفآرايى
مؤمنان براى جنگ بيرون شدى و خدا به همه گفتار و كردار تو شنوا و دانا بود.
پيامبر 6 صف طولانىاى از مسلمين تشكيل داد و پنجاه نفر از انصار را به
فرماندهى يكى از آنان، مسئول حراست از درّه كوه كرد و به آنان اعلام داشت: اگر همه
ما هم كشته شديم اينجا را ترك نكنيد، چون از همين موضع مورد حمله قرار مىگيريم.
كوره آتش جنگ گرم شد و
پرچم مسلمين در دست امير المؤمنين 7 بود و در مقابل ديدگان رسول خدا
6 با شمشيرش دشمن را مورد حمله قرار مىداد، پرچم
كفار نيز به دست «طلحه بن ابى طلحه عبدى»، از قبيله «بنى عبد الدار» بود كه قوچ
دسته، نام گرفته بود او و امام 7 به يك ديگر نزديك شدند و دو سه ضربه
ميانشان رد و بدل گشت و على 7 ضربهاى بر سرش زد، و چشمانش بيرون جهيد
و فريادى كشيد و پرچم از دستش فرو افتاد و شخص ديگرى از همان قبيله پرچم را
برداشت، او نيز به دست على 7 كشته شد و