responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 69

يعنى: هنگامى كه اشكها بر گونه روان مى‌گردد؛ گريه‌كننده و كسى كه خود را به گريه مى‌زند (و در واقع نمى‌گريد) مشخص مى‌گردد (و مبارز و غير مبارز شناخته مى‌شود).

سپس «حنظلة بن ابى سفيان» به ميدان امام 7 آمد، چون خود را به حضرت نزديك كرد، آنچنان ضربه شمشيرى نصيبش شد كه اشكهاى چشمش را جارى ساخت و بر زمين افتاد، پس از او طعيمة بن عدى به دست امام 7 كشته شد.

در لحظه‌هاى بعد نوبت به نوفل بن خويلد، كه از شياطين قريش و مورد احترام و اطاعت و تعظيم آنان بود، رسيد، همين شخص، ابو بكر و طلحه را پيش از هجرت، در گوشه تنگى با ريسمانى به يك ديگر بسته بود و يك روز آنها را شكنجه كرد، تا آنها را از چنگش بيرون آوردند، هنگامى كه پيامبر 6 متوجه آمدن او در بدر شد، عرض كرد: خدايا تو خود كار نوفل را بساز.[1] امير المؤمنين 7 به جنگش رفت و پس از درگيرى چنان ضربه‌اى به او وارد كرد كه شرمگاهش قطع شد، سپس ضربه‌اى ديگر به ساق پايش زد و چون زره او كوتاه بود؛ پايش را قطع كرد و بر بالينش نشست و سرش را بريد، وقتى كه به خدمت پيامبر 6 بازگشت، شنيد كه مى‌فرمايد: چه كسى خبر از نوفل براى من مى‌آورد؟ على 7 عرضه داشت: من او را به قتل رساندم، رسول خدا 6 تكبير گفت و اضافه نمود، سپاس خدا را كه دعايم در باره وى مستجاب شد.[2] همچنان على 7 يكى پس از ديگرى، از دليران مشركين را به قتل مى‌رسانيد تا آن جا كه خود به تنهايى نيمى از مقتولين را كشت، و همه‌


[1]

ُ اللهم اكفنى نوفلا.

[2]

ُ الحمد للَّه الّذى اجاب دعوتى فيه.

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 69
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست