7- ديگر اينكه دستور داد، همه عجمى‌ها را از مدينه اخراج كنند و به وطن خود بفرستند و ريسمانى به طول پنج وجب بر گردنشان بيندازند و آنها را چون حيوان بكشانند و امر كرد هر كدام از «عجميان» حاضر را كه طولش به پنج وجب مى‌رسد، گردنشان زده شود؟! 8- ديگر اينكه امر كرد اسيران مشركين را با دست بسته ببرند و مردم اين فتوا را هم قبول كردند! 9- مسأله ديگر اينكه دروغگويى را به خاطر دروغش «رجم» كردند و هيچ جاهلى اين مسأله را نمى‌پذيرد و در عين حال (مردم) گمان مى‌كردند: فرشته اين احكام را بر زبانش جارى مى‌نمايد.

10- او و دوستش از لشكر «اسامه» تخلف نمودند و به امارت (على 7) تبريك گفتند، و او و ديگران به اين مسأله واقف بودند كه فرمان گفتن تبريك از سوى پيامبر 6 صادر گرديده است.

11- او بود كه گفت: مثل محمد 6 در ميان قومش بسان نخل خرمايى است كه در جاهاى آلوده روييده باشد!.[1] 12- رسول خدا 6 دستور داد، اين دو نفر شخصى را به قتل برسانند، ولى‌

[1] در اين سخن به خاندان بنى هاشم اهانت شده است.( م)