نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 32
نمىشناسد، من خود را به او معرفى مىكنم كه من: ابو ذر غفارى
هستم با دو گوش خود شنيدم و با دو چشم خود ديدم كه پيامبر مىفرمايد: على 7 پيشواى نيكان و كشنده كافران است، يارىكننده او پيروز، و خواركننده او
خوار است ملعون است كسى كه ولايت او را انكار كند؛ و بدانيد كه من نماز ظهر را با
پيامبر خدا 6 خواندم؛ سائلى در مسجد تقاضاى كمك كرد و
كسى به او چيزى نداد، و دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: بار خدايا شاهد باش
كه در مسجد پيامبرت تقاضايى كردم و كسى به من ترحّم نكرد، امير المؤمنين 7 در اين موقع در حال ركوع بود و با انگشت دست راست خود به سوى او اشاره كرد
و انگشترى در آن بود سائل آمد و آن را برگرفت و رسول خدا شاهد حال بود، وقتى كه
نمازش به پايان رسيد؛ سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا برادرم موسى از تو
خواست و گفت:
: (اى خدا) سينهام را
بگشا و كارم را آسان كن و گره از زبانم باز كن تا كلام مرا بفهمند از كسانم وزيرى
برايم قرار ده مثل هارون برادرم و پشتم را با او محكم كن و در امر (پيامبريم)
شريكش نما (و تو آيهاى فرستادى و فرمودى: