نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 286
از عشيره و صحابه خاص اوست؟ گفت: كار شما از آن دو نفرى كه
عيسى را ديدند و اختلاف كردند، عجيبتر است؟ و شما اكنون با پيامبرتان مخالفت كرده
و راه آن مرد را (صحابه عيسى) گزيدهايد؟ در اين موقع خالد به كسى كه در كنارش
ايستاده بود، نگاه كرد و گفت: بلى درست است ما به دنبال هوس رفتيم و كسى را به جاى
ديگرى برگزيدهايم؟! و اگر ميان من و على 7 اختلافى در زمان پيامبر
نبود، جز او را انتخاب نمىكردم.
«مالك اشتر» و «مالك بن
حارث» پرسيدند: چه اختلافى؟ گفت: در شجاعت با او رقابت داشتم و او سوابق و قرابتى
داشت كه من نداشتم، لذا حسادت قريشى در من ايجاد شد، و ام سلمه مرا در اين باره
نصيحت كرد و من قبول نكردم.
سپس به راهب گفت:
خبرهايى كه دارى، بر ايمان بگو؟
گفت: پس از عيسى، تعداد
كمى به راه حق رفتند، و دين شما (چون دين مسيح) كهنه مىشود و جز دو سه نفر به راه
حق نمىروند، و بدانيد كه با مرگ پيامبرتان، از اسلام دور شديد، و پس از مرگ
وصىّاش باز هم دورتر مىشويد و دين شما بهطورى كهنه مىشود كه نمازها و حجّ و
جهاد و روزهتان تباه مىگردد، و امانتدارى و زكات از ميان شما رخت بر مىبندد و
كتاب خدا و بقيه اهل بيت 7 در ميان شما مىمانند، اما پس از رفتن اين
دو، جز شهادت به توحيد و شهادت به رسالت، چيزى باقى نمىماند، اينجاست كه زمان به
زيان شما در گردش است، چرا كه شما آخرين امّت هستيد و به شما قيامت فرا مىرسد.
خالد گفت: شگفتترين
چيزى كه در اين خانه و پيش از آن ديدهاى چيست؟
گفت: يك شب به بركه آبى
در كوه رفتم تا وضو بگيرم و مقدارى آب با خود بياورم، در راه براى استراحت كمى
نشستم، ناگهان مردى نزديك من آمد و
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 286