نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 284
فِيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ[1]: در آنها
ميوههاى فراوان درخت خرما و انار است.
مسلمان شدن قيصر به
دست حضرت على 7
سپس امام 7
نامه را برايش فرستاد، وقتى كه قيصر آن را قرائت نمود، اسيران را آزاد كرد و اهل
كشور خود را به اسلام و ايمان به محمد 6 دعوت كرد.
ولى نصارا خواستند او را
بكشند و قيصر گفت: من خواستم شما را امتحان كنم، و حال خدا را سپاسگزارم كه شما در
كار خود راسخيد؟ لذا ساكت شدند و گفتند: ما نيز همين گمان را در باره تو داشتيم.
قيصر ايمانش را تا زنده بود كتمان داشت و به اصحاب خاص خود مىگفت: كسى كه اعتقاد
به نبوّت عيسى دارد، بايد بداند كه او اصحابش را به محمد 6 بشارت داد و گفت: هر كدام او را ديديد: سلام مرا به او برسانيد، او برادر من
و بنده و پيامبر 6 خداست.
قيصر در حال اسلام از
دنيا رفت، وقتى كه هرقل به جاى وى نشست، اين مطلب را به اطلاعش رساندند، او گفت:
اين مسأله را مكتوم بداريد، زيرا اگر آشكار شود، پادشاه عرب بر ما طمع خواهد كرد و
در نتيجه تباه و نابود مىشويم، لذا اصحاب قيصر مسأله را پنهان نگاه مىداشتند و
نصرانيّت تقويت گشت.
مناظره جالب راهب با
خالد در مورد ولايت امير المؤمنين 7
«سهل بن حنيف انصارى»
گويد: با «خالد بن وليد» به خانه راهبان در بين راه شام و عراق رفتيم، كسى از آن
بيرون آمد و پرسيد: شما كيستيد؟ گفتيم: ما مسلمانان امت محمد 6 هستيم.