نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 281
شد و مسجدى در آنجا بنا نمود.
سپس امام 7
از يهودى پرسيد: تو را به خدا آيا گفتار من موافق با تورات بود؟ يهودى گفت: آرى و
يك حرف كم و زياد نداشت و بعد گفت:
اشهد ان لا اله الّا
اللَّه و انّ محمّدا رسول اللَّه و انّك يا امير المؤمنين وصىّ رسول اللَّه حقّا.
اين بود حديث اصحاب كهف
و صلّى اللَّه على محمد و آله الطاهرين.
نامه قيصر به عمر و
پاسخ امام 7
روايت شده وقتى عمر بر
تخت خلافت تكيه داد، ميان مردى از يارانش بنام «حارث بن سنان ازدى» و يكى از
انصار، منازعهاى روى داد، و عمر منصفانه با قضيّه برخورد نكرد، لذا حارث نزد قيصر
روم رفت و از اسلام دست برداشت و همه قرآن را فراموش نمود، جز آيه:
وَ مَنْ يَبْتَغِ
غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ
الْخاسِرِينَ[1]: كسى كه جز
اسلام دين ديگرى انتخاب نمايد، از او پذيرفته نمىگردد و در آخرت از زيانكاران
است.
قيصر اين آيه را از وى
شنيد و گفت: من نامهاى حاوى چند سؤال براى پادشاه عرب مىفرستم، اگر پاسخ مرا
داد، همه اسيران مسلمان را آزاد مىكنم؟ و گر نه، دين نصرانى را بر اسيران عرضه
مىكنم، اگر كسى قبول كرد، او را به عنوان برده مىپذيرم و اگر كسى نپذيرد او را
مىكشم، لذا به عمر نامهاى نوشت و در ضمن پرسشها سؤال كرد در باره تفسير سوره
فاتحة الكتاب (حمد)؟