نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 270
راوى گفت: وقتى امام 7 اين جمله را بيان كرد، صداى
گريه و شيون افراد در مسجد جامع، بلند شد، چنانچه صدايشان به گوش همه مردم رسيد، و
اهل كوفه از خانهها با ناله و افغان بيرون آمدند.
اينجا بود كه بزرگ
يهوديان، تحت تأثير امام 7 قرار گرفت و مسلمان شد و همچنان در كوفه
اقامت گزيد، تا امام 7 به شهادت رسيد، و ابن ملجم لعنه اللَّه دستگير
شد.
همين يهودى تازه مسلمان
آمد و مقابل امام حسن 7 ايستاد و مردم هم در اطراف آن حضرت جمع بودند،
عرض كرد: يا ابا محمد 6 اين مرد را بكش، خدا او را
بكشد، چرا كه من در كتابهايى كه بر موسى نازل شده، ديدم نوشته:
جرم اين كار قتل امام
7 نزد خدا از قاتل هابيل و «عاقر ناقه صالح» بيشتر است.
[امام در كلام ابن
عباس]
پرسشهاى يهوديان در
مدينه، و پاسخهاى على 7
از ابن عباس نقل شده كه
در زمان خلافت عمر، گروهى از روحانيان يهود، نزد او آمدند، و پرسيدند؛ تو پس از
محمد 6 ولىّ امرى؟
عمر گفت: بلى.
گفتند: پرسشهايى داريم
كه اگر به ما پاسخ درست بدهى، به دين اسلام ايمان مىآوريم و مىفهميم كه اين دين
حق و محمد پيامبر خدا 6 است، و گر نه چنين نيست؟
عمر گفت: بپرسيد؟ به حول
و قوه الهى پاسختان را مىدهم؟
1- پرسيدند: قفلهاى
آسمانها و كليد اين قفلها چيست؟
2- پرسيدند: چه قبرى
صاحب خود را سير داد؟
3- چه كسى قوم خود را
انذار كرد، كه آن قوم نه از جن بودند و نه از انس؟
4- پرسيدند: پنج چيزى كه
در روى زمين راه رفت و در رحمها خلق نشد چيست؟
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 270