responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 24

خويش دست برداشته، دنبال او مى‌روم، پس آهن پاره‌اى براى او سرخ كرده نزديك تنش بردم تا عبرت گيرد، و از درد آن ناله و شيون كرد، مانند ناله بيمار و نزديك بود از اثر آن بسوزد، به او گفتم: اى عقيل مادران در سوگ تو بگريند، آيا از آهن پاره‌اى كه آدمى آن را براى بازى خود سرخ كرده ناله مى‌كنى و مرا به سوى آتشى كه خداوند قهّار آن را براى خشم افروخته مى‌كشانى؟! آيا تو از اين رنج مى‌نالى و من از آتش دوزخ ننالم؟! و شگفت‌تر از سرگذشت عقيل آن است كه شخصى در شب نزد ما آمد با ارمغانى در ظرف سربسته، حلوايى كه آن را دشمن داشته، به آن بدبين بودم به طورى كه گويا با آب دهن يا قى مار خمير شده بود، به او گفتم: آيا اين هديه است يا زكات يا صدقه؟ كه زكات و صدقه بر ما اهل بيت حرام است؟ گفت:

صدقه و زكات نيست، بلكه هديه است، پس گفتم: مادرت در سوگ تو بگريد، آيا از راه دين خدا آمده‌اى مرا به فريبى؟ آيا درك نكرده نمى‌فهمى يا ديوانه‌اى يا بيهوده سخن مى‌گويى؟ سوگند به خدا اگر هفت اقليم را با هر چه در زير آسمانهاى آنها است به من دهند براى اينكه خدا را در باره مورچه‌اى كه پوست جوى از آن به ربايم، نافرمانى نمايم نمى‌كنم، و به تحقيق دنياى شما نزد من پست‌تر و خوارتر است از برگى كه در دهن ملخى باشد كه آن را مى‌جود، چه كار است على 7 را با نعمتى كه از دست مى‌رود و خوشى‌اى كه برجا نمى‌ماند، به خدا پناه مى‌بريم از خواب عقل و زشتى لغزش و تنها از او يارى مى‌خواهيم.[1] اين جملات اصول و ريشه فضايل است.


[1] نهج البلاغه فيض، خ 215، ص 705.( م)

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 24
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست