نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 198
و كفى هداك و نورك هاديا كافيا و شافيا.
آنگاه به مردم نگاهى كرد
و گفت: شما به آرزويتان رسيديد ولى سنّت پيامبر خود را رها كردهايد، به او
بگرويد، تا هدايت و رشد يابيد؟ چه دليلى شما را به كارهايى كه انجام دادهايد،
كشانده، پس از اين عذرى برايتان باقى نمىماند، آيات خدا و حجّت بر شما تمام شده
است، اين سنّتى است كه از پيش تعيين گشته و تبديلى در كلمات خدا راه ندارد.
خداوند تقدير كرده،
اختلاف امتها، كنار گذاشتن اوصيا را پس از انبيا، شگفتا كه شما مىبينيد و باز راه
را عوض مىكنيد؟ اين دلهاى سخت و حسدهاى آشكار و كينهها و تهمتهاى شناخته شده را
كنار بگذاريد و به راه حق درآييد؟! راوى گفت: جاثليق و همراهان مسلمان شدند و به
وصايت على 7 و حقّانيت و مروّت محمد 6
شهادت دادند و گفتند: او همان كسى است كه در تورات و انجيل توصيف شده است، سپس
راهى ديار خود شدند، تا مشاهدات و مسموعات خويش را به پادشاه روم گزارش دهند.
امام 7
فرمود: سپاس خدايى را كه برهان محمد 6 را روشن و دين
او را گرامى داشته، او را يارى كرده و پيامبرش را تصديق نموده، و دينش را بر همگان
آشكار گردانيد، اگر چه مشركان نپسنديدند.
الحمد للَّه رب العالمين
و صلّى اللَّه على محمد و آله.
[عهدى كه على ع از
پيامبر ص نزد خود داشت]
راوى گفت: در اين موقع
مردم به ادلّه على 7 و چيزهايى را كه بر ايشان روشن كرد و ذلّت را از
آنان دور ساخت، روى آوردند و گفتند:
اى ابو الحسن خدا پاداش
خير به تو عنايت كند، سپس متفرق شدند، و حاضران، مسايل طرح شده را كه آن گروه، درك
كردند، نفهميدند، با اينكه نزد آنان
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 198