نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 189
سوار شد، نجات يافت و كسى كه از آن تخلّف كرد، غرق شد.
من و ايشان مانند «باب
حطّه» بنى اسرائيل هستيم و من نسبت به او چون هارون نسبت به موسى هستم، جز اين كه
پس از او پيامبرى نخواهد آمد.
من از سوى او در دنيا و
آخرت، شاهد (بر امت) هستم، و پيامبر 6 اين «بيّنه» را
از خداى خويش دارد.
طاعت و دوستى مرا بر اهل
ايمان و كفر و نفاق، فرض دانسته پس كسى كه مرا دوست بدارد، مؤمن و كسى كه دشمن
بدارد، گمراه و كافر است.
سوگند به خدا دروغ
نگفتهام و گمراه نشدهام و به گمراهى برده نشدهام، و من «بيّنه» اى دارم كه
خدايم براى پيامبرش آن را بيان نموده و او نيز براى من، آن را بيان كرده، پس از هر
چه مىخواهيد، در باره هستى اشياء كه تا روز قيامت به وجود مىآيند بپرسيد؟!
جاثليق مسيحى حجت خدا
را مىيابد.
راوى گفت: اينجا بود كه
جاثليق رو كرد به يارانش و گفت: سوگند به خدا اين مرد، ناطق به علم و قدرت و حل و
فصلكننده است، از خدا مىخواهيم كه: به بهره و نور هدايت او بهرهمند شويم، زيرا
اين مرد، حجت اوصيا از سوى انبيا، بر مردم است.
سپس رو كرد به امام على
7 و پرسيد: چرا اين مردم، از تو برگشتند و به كسى روى آوردند، كه تو را
از او به ايشان سزاوارترى؟
امام: بايد دانست كه
اينان به حقّ، به زيان خويش اقدام كردند، و اوصيا زيان نكردهاند، چرا كه خداوند
آنان را به علمى كه داده، بىنيازشان كرده و آنها را مستحق مقامات پيامبران نموده،
درود خدا بر آنان باد.
جاثليق گفت: «اى حكيم
حال براى ما بيان كن كه من و تو نزد خدا چگونه هستيم؟»
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 189