responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 141

اى عمرو، پس از آن دوستان محبوب تو، مى‌آيند و پيكرت را در قتلگاهت كه در يك صد و پنجاه قدمى موصل واقع است، دفن مى‌كنند! اين مسأله همان گونه كه در كتب تاريخ نقل شده، براى عمرو اتفاق افتاد و كلام امام 7 در باره وى تحقق پذيرفت، و در همان جا جنازه‌اش به خاك سپرده شد.

علاقه امام 7 به شيعيان‌

«رميله» يكى از اصحاب خاص امير المؤمنين 7 بود، از او روايت شده كه گفت: در زمان امير المؤمنين 7 سخت بيمار شدم، كم‌كم حالم بهبودى يافت و روز جمعه‌اى احساس كردم كمى سبك شده‌ام. با خود گفتم: بهترين كار اين است كه امروز غسلى كنم و به مسجد بروم و پشت سر امام 7 نماز بخوانم، و اين كار را كردم.

وقتى كه امام 7 در مسجد جامع كوفه، بر فراز منبر نشست، همان بيمارى به من عود كرد، پس از اينكه امام 7 از مسجد بيرون رفت، پشت سرش راه افتادم، نگاهى به من كرد، و فرمود: تو را افسرده مى‌بينم؟ دريافتم كه بيمارى؟ و با خود گفتى: كارى بهتر از اين نيست كه غسلى كنى و براى نماز جمعه در مسجد حاضر شوى و با ما نماز بخوانى؟ و كمى احساس سبكى كردى؟ و وقتى كه نماز خواندى و من به منبر رفتم، بيماريت عود كرد؟!.

«رميله» گويد: به امام 7 عرض كردم، به خدا سوگند، از داستان من يك حرف كم و زياد نكردى؟! فرمود: اى رميله هيچ مؤمنى بيمار نمى‌شود، مگر اين كه ما هم به خاطر او بيمار مى‌شويم و اندوهى به او نمى‌رسد، جز اين كه ما هم اندوهگين مى‌شويم و هيچ دعايى نمى‌كند، مگر اين كه برايش آمين مى‌گوييم و هر گاه ساكت باشد، برايش دعا مى‌كنيم؟

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 141
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست