راوى گفت: چيزى نگذشت كه
ابن عباس و پس از او مروان وارد شد، تا با امام 7 بيعت كند، امام 7 فرمود: نيازى به بيعت او نيست، مگر نه در آغاز امر بيعت كرد.[2] سپس امام
7 فرمود: اى پسر حكم، تو مىترسيدى كه سرت در اين سرزمين بماند؟ (و
كشته شوى) اما خدا چنين نمىخواهد، تا اين كه طاغوتهايى از صلب تو بيرون آيند و بر
پشت اين ملت سوار شوند و آنان را سخت آزار دهند و شربتى تلخ به مردم بنوشانند!.
پس از چندى مروان به
افراد مورد اعتماد خود گفت: آرزويى در دل نداشتم
[1] در برخى از روايات آمده كه حسن و حسين 8 از وى نزد پدر شفاعت كردند.
[2] يكى از موارد بزرگوارى بىمانند على 7 آزاد كردن مروان و عبد اللَّه زبير و غيرهما است.( م)
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 133