نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 132
بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا[1]: ستمكاران چه بد بدلى
گرفتند.
پس از چندى به امام 7 ملحق شدند، و حضرت به آنها فرمود: اى دشمنان خدا و پيامبر 6 و امير المؤمنين 7 كارى كه پيشبينى كردم، انجام
داديد؟
عرض كردند: نه يا على
7.
فرمود: خدا شما را با
پيشوايتان محشور مىكند؟ گفتند: در آن صورت رستگارشدهايم، و خوشحاليم كه با شما
محشور مىشويم؟ امام 7 فرمود:
گويا مىبينم كه آن
حيوان در پيشاپيش شماست و به سوى آتش مىرويد؟ در پاسخ سوگند خوردند كه، ما كارى
نكردهايم؟
وقتى ديدند امام 7 سخن آنها را ردّ مىكند، از در پشيمانى ظاهرى داخل شده و از حضرت خواستند
كه بر ايشان طلب مغفرت كند، امام 7 نپذيرفت فرمود: شما به راهى كج
رفتهايد و با پيامبر خدا 6 دروغ گفتهايد، در حالى
كه پيامبر 6 داستان شما را از جبرئيل، و او از خدا،
برايم روشن كرد، و بعد فرمود: اگر در آن روزگار، پيامبر 6 با منافقين روبرو بود، امروز شما هم گروهى از منافقين هستيد، و بدانيد كه
حبيبم رسول خدا 6 فرمود: كه شما اى شبث و عمرو، و
محمد فرزند تو، فرزندم امام حسين 7 را مىكشيد، و واى بر كسى كه،
پيامبر 6 و فاطمه دخت او، دشمنش باشد.
(مدتها گذشت و تحولاتى
در جهان اسلام صورت گرفت و) چنانچه در تاريخ آمده، در هنگامى كه امام حسين 7 به كربلا رسيد، همين افراد براى جنگ با او، از كوفه روانه نينوا شدند و در
قتل امام 7 شركت