اتصاف به آنها را دارد، مىترسند كه مبادا
بدان صفات دست يابد و بر آنان پيشى بگيرد و تفوق يابد. از سويى، انسان طبعا
نمىپسندد كه از همرديفهاى خويش پائينتر باشد بلكه خواهان برترى بر ديگران است؛
از اينرو، با كردار و گفتار و با هر تزويرى، تمام تلاش خويش را به كار مىبندند
تا او را باز دارند، و يك نفر توان مقاومت در برابر اين عده بيشمار را ندارد.
[تزويرهاى نفس امّاره]
خداى متعال پنهان نمودن راز را، يعنى اظهار نكردن تصميمى كه گرفته
است، تنها راه رهايى مؤمن از اين [مانع عظيم] قرار داد. در اينصورت از شرّ مردم
در امان بوده و راه را بر او نخواهند بست.
از آنجا كه اهل بيت عليهم السّلام، اين طبيبان چيرهدست و حكيمان
مهربان، دانستند كه نفس اماره خود انسان نيز يكى از دشمنان اوست، و از جنس همين
راهزنان مىباشد، اينگونه او را تشويق به رازدارى نمودند و بيان كردند كه رازدارى
از صفات خداوند است كه خود را با آن ستايش نموده است و ايمان منوط به آن مىباشد.
هدف [از اينهمه تأكيد] برطرف كردن كشمكش نفس اماره و ميل آن به
اظهار نمودن [راز] است؛ [كه با بهانههاى گوناگون انسان را وادار به آن مىنمايد.]
وسوسه مىكند كه اگر راز خويش را برملا سازى براى مخاطب سودمند است [و او را نيز
تشويق مىنمايد] و يا