هركس گمان خيرى نسبت به تو داشت، گمانش را
تصديق نموده آنطوركه دربارهات گمان داشته با او رفتار كن.
[خداوند با بندهاش بنا بر گمانش به خدا رفتار مىكند]
حال كه خداى بزرگ از مردم خواسته و بر زبان اوليائش جارى كرده كه
گمان نيك ديگران در حق خود را تصديق نمايند، خود بدين امر سزاوارتر است. بلكه از
اين نيز بالاتر، از روايات چنين برمىآيد كه:
حق تعالى حسن ظنّ به هرچيزى را (نه فقط بخداوند) تصديق كرده، و امر
را بر وفق گمان نيك وى پيش مىبرد؛
گويا چنين گمان نيكى، از مصاديق حسن ظن به الله است؛ زيرا با فرض
اينكه همه خيرها از ناحيه اقدس خداوند است مآل گمان خير در حق يك شخص به اين است
كه حق تعالى آن خير را در او به وديعت نهاده است.
اين معنا به طور صريح در روايت آمده است كه:
هركس گمان نيكى به سنگى برد، خداوند در آن سرّى قرار خواهد داد. راوى
با تعجب گفت: به سنگى؟! امام فرمودند: مگر حجر الاسود را نمىبينى؟!
[ترتيب اثر دادن خداوند به گمانهاى نيك مؤمنان در حق يكديگر]
از اينجا استفاده مىشود كه خداى متعال گمانهاى خوب مؤمنان را در حق
يكديگر تصديق كرده، آنرا تحقق خواهد بخشيد؛ كه يكى از موارد آن تصديق كسانى است
كه براى مردهاى شهادت دهند: كه از او جز خير و خوبى چيزى نمىدانند؛ و با اين
گواهى نه تنها