خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كنار رفت،
و رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم به او فرمان داد كه بر آنها نفرين كند، و
سلمان را آگاه ساخت كه در صلب ايشان مؤمنى نيست. اين داستان در تفسير امام عسكرى
7 ذيل آيه الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ[1] آمده
است كه از شگفتيهاى روزگار است، و از كسى چون سلمان كه خود را تا آنجا شبيه اولياى
خود ساخته كه دربارهاش فرمودند: «او از ما اهل بيت است»، چنين چيزى عجيب نيست.
[ماجراى معراج پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم]
ماجراى معراج نيز از همين باب است، هنگامىكه رسول خدا صلّى اللّه
عليه و اله و سلّم مكلف به پنجاه نماز شد، و [براى مطالبه تخفيف] به خداوند
مراجعه ننمود، تا آنكه موسى 7 از او خواست؛ و پس از آن مكرر از خداوند
درخواست تخفيف نمود، و براى وى و ديگران [در تخفيف نمازهاى واجب] تخفيف داده
مىشد تا آنكه شمار آنها به پنج نماز رسيد. موسى از او خواست كه بازهم مراجعه
نمايد [و از خداوند مطالبه تخفيف كند] كه رسول خدا فرمود: از كثرت درخواست شرمنده
گشتم. آنگاه خداوند به او وحى نمود:
چون بر پنج نماز صبر نمودى، همين پنج نماز نزد من به منزله پنجاه
نماز خواهد بود.