مىتوانستند به وسيله دعا هرچيزى را فراهم
كنند. اين نبود مگر به جهت آنكه ايشان خود را ملزم و مقيد كرده بودند كه براى خود
به وسيله دعا يارى نطلبند و صبر و شكيبايى را بر آن مقدم دارند، با آنكه در انتخاب
يكى از آندو مخيّر بودند، اما صبر و شكيبايى نزد ايشان بهتر بود، و آنان هرگز
نيكوتر را ترك نمىكردند، مگر آنكه دستور خاصى به ايشان رسيده موظف به ترجيح فرد
ديگر شده باشند.
اين معنا را داستان على بن الحسين عليهما السّلام روشن مىكند، كه
يكى از شيعيان از آن حضرت حاجتى خواست و شكوه نمود، آنگاه امام 7 از
روى شفقت گريست. آن مرد گفت: آقاى من! آيا گريستن در غير سختيها و گرفتاريهاى بزرگ
رواست؟! امام فرمود:
كدام گرفتارى بزرگتر از اينكه مؤمن برادر خود را در سختى ببيند و در
رفع آن ناتوان باشد.
[آنان ارادهاى در برابر اراده خدا نداشتند]
آن مرد شيعه با حالت تحير از نزد امام خارج شد، و اين گفته دشمنان
امام به گوشش رسيد كه: «كار آنها چقدر شگفت است! گاهى ادعا مىكنند آسمانها و زمين
فرمانبردار ايشان است، و همه چيز بدست آنهاست، گاهى نيز از آنكه با اندك چيزى بعضى
از شيعيانشان را مساعدت كنند، ناتواناند. آن فقير نزد امام 7 بازگشت و
عرضه داشت: مصيبت من از سخن دشمنان، سختتر از