نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 679
و نعلبندى كه در تمام مدّت عمر سرش در گريبانش
بوده و همسايهاش از وى خبر نداشته و در ميان توده و عامّه مردم به مرد متوسّط
الحال و يا فقير قلمداد مىشده، و در ميان علماء و فضلاء از عوامّ النّاس غير ذى
الوجهة و الاعتبار به حساب مىآمده است!؟
در حوزهها بايد علاوه بر حكمت نظرى مؤسّسههاى حكمت عملى دائر
گردد
و مِنَ المُوسَفِ علَيه امروزه در حوزههاى علميّه دروس اخلاقى عملى،
و سلوك و سير إلى الله، و عرفان شهودى و وجدانى بطور كلّى متروك شده است. در حوزه
مقدّسه علميّه قم هم كه تا اندازهاى دروس حكمت متعاليه نضج يافته است و دروس
عرفان در سطح بسيار ضعيفى رواج يافته است، عرفان نظرى است نه عرفان عملى. و آن
تنها، مُغنى و مستكفى نيست. دروس حكمت هم به تنهائى انسان را به مقصد نميرساند.
آنچه أهمّ از امور است، تدريس و تربيت طلّاب به دروس تزكيه و تهذيب اخلاق عملى و
عرفان شهودى است كه ما را آشنا به حقيقت اسلام و نبوّت و معاد و ولايت و قرآن
ميكند، و بالاخره انسانيّت ما را به ما مىنماياند.
و در تمام دورانى كه حقير در نجف أشرف مشغول تحصيل بودم، نه تنها اين
دروس طالب نداشت، بلكه منع مىشد. حوزه درس اخلاق نبود. مجمع تفسير و بيان معارف
نبود. بلكه در سطح عمومىِ افكار حوزه، مطرود و ممنوع بود.
سيّد جمال بود و بس. و او هم وقتى به نماز مىآمد عبا بر سر مىكشيد.
و از اين معانى او نيز كسى خبر نداشت، و گرنه او را از نجف بيرون ميكردند.
بعضى از كتابفروشها كه خريد و فروش كتب حكمت و فلسفه را به نظر بعضى
از مراجع حرام ميدانستند، اگر احياناً در ضمن مجموعه خريدى كه مىنمودند كتاب
«أسفار» ملّا صدرا و يا «منظومه» سبزوارى ديده مىشد، آنرا با انبر برميداشتند تا
دستشان بدان اصابت نكند و نجس نگردد.
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 679