نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 667
3- من به جز روحم چيزى ندارم كه فدا نمايم؛
و كسيكه جان خود را در راه محبوبش بذل و ايثار كند، اسراف ننموده است.
4- بنابراين اگر به فدا شدن روحم راضى شدى حقّاً حاجت مرا
برآوردهاى؛ و اى واى بر خسران و زيانِ سعى و كوشش من اگر حاجتم را برنياورى!
5- اى آنكه بواسطه وجودت، خواب آرام و خوش را از من ربودى و لباس مرض
و عشق جانگداز مهلك به من دادى!
6- بر اين رمق و بقيّه حيات باقيمانده، و بر آنچه را كه براى من از
جسم مريضم و از قلب بسيار بيمارم بجاى گذاردهاى، تلطّفى كن و نظرى نما!
7- زيرا كه عشق سوزان من باقى است و در وصال كوتاهى ميكنى، و صبر و
تحمّل من فانى شده است و در لقاء به تأخير حواله ميدهى!
8- من در وجودم و توجّهم به تو هنوز از حسد حاسدان (خيال و خاطره كه
مزاحم حضور صرف هستند) فارغ نشدهام؛ بنابراين تقاضا دارم بيدارى شبهاى مرا به
افكار ساختگى و مُختلَق و درهم بافتهام، و قوّه خيال و پندار دروغ ساز و جعل
كننده مطالب مشوّشم ضايع مگردانى!
9- تو از ستارگان شب بپرس كه آيا خواب به سراغ پلكهاى چشمانم آمده
است؟! و چگونه پلكهايم خواب را ببيند در حاليكه اصلًا خواب را تا كنون نشناخته
است؟!
10- آرى! عجب نيست در آنكه پلكهاى چشمانم به بستن بخل ورزد و مژه بر
هم نتواند بزند، و در آنكه چشمانم با اشكهاى فراوان ريزش نمايد.
تا ميرسد به اينجا كه ميگويد:
11- اى ياران با مودّت و صميم من! شما هستيد آرزوى من! و اى ياران
مودّت و محبّت من! كسيكه شما را ندا كند و بخواند، حاجتش برآورده است.
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 667