responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 600

الْعامِلُونَ. [1]

«براى مثل چنين سفره‌اى بايد آرزومندان و كاركنان، كار كنند تا بتوانند بدان دست يابند.»

همه مدعوّين آمدند و همه نشستند و گرم خوردن شدند، ولى سيّد هاشم از همان نان و پنير و فجلى كه در جلوى او بود تجاوز ننمود.

از شرائط اوّليّه احترام به سيّد هاشم، احترام به عائله و اولاد و احفاد اوست‌

و اين در حالى بود كه عيالات سنگين ايشان غالباً در كربلاى معلّى به عسرت و ضيق معيشت شديد روزگار مى‌گذرانيدند. و با ناراحتيها دست به گريبان بودند. و رفقا چنين مى‌پنداشتند كه: پذيرائى از حضرت آقا بدانصورت است كه ايشان را در باغهاى كاظمين و بغداد با آن كيفيّت نگهدارند. و عجيب اينجا بود كه اين سيّد ابداً و ابداً لب نمى‌گشود، حتّى از اينكه مبادا امور داخلى وى به خارج درز پيدا كند و رخنه نمايد سخت ناراحت مى‌شد.

و با وصف اينحال، پيوسته دعوت آنان را اجابت ميكرد و از رفتن مضايقه نمى‌نمود، و اين بواسطه شدّت محبّتى بود كه به سالكين راه خدا داشت. و افرادى كه دعوى سلوك داشتند گرچه از شرائط و لوازم آن غافل بودند و يا تغافل مى‌ورزيدند، معذلك با همه آنها به ديده احترام مى‌نگريست و خود شخصاً براى رفع حوائجشان قيام ميفرمود.

از كاظمين عليهما السّلام با ماشينهاى سوارى خود براى زيارت به كربلا مى‌آمدند و در موقع مراجعت ايشان را هم در همان ماشين سوار ميكردند و مى‌بردند. در حاليكه بعضى از عائله ايشان كه در همان وقت نياز حركت به بغداد و رجوع به طبيب را داشت، بايد به مينى بوسهاى مسافربرى كبريتى شكل آن زمان سوار شود؛ و با آنكه زن است، خودش به بغداد رود؛ و عجيب‌

______________________________ [1] آيه 61، از سوره 37: الصّافّات‌

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 600
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست