نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 574
. خويشتن وارد شود. در آنصورت آنجا ديگر نه
او هست و نه غير او. در حرم ذات رُبوبىّ نه عنوان محمّد است و نه علىّ، و نه سائر
إمامان، و نه ولىّ ديگرى مانند سلمان كه داراى أعلى درجه از عرفان بوده است. آنجا
حقيقت ولايت واحده است، بدون عناوين خاصّه و شكلهاى متعيّنه؛ و نام محمّد و علىّ و
حسن و حسين تا حضرت قائم و أسماء مميّزه ايشان مادون آن مقام است. در آنجا ولايت
است و بس. و حقيقت و كُنه ولايت داراى معنى واحد بالصِّرافه مىباشد. فافْهَمْ يا
حبيبى فإنَّهُ دقيقٌ!
قرائت حاج سيّد هاشم أشعارى از «ديوان مغربى» را
بارى، در اين سفر كيفيّت قرائت قرآن، و نمازهاى تهجّد، و بيدارى
شبها، و سائر امور حضرت آقا از زيارتها، به مثابه سفرهاى قبل بود؛ مگر اينكه در
اين سفر تائيّه ابن فارض را بيشتر ميخواندند، و براى رفقا برخى از ابياتش را تفسير
مىنمودند. و أيضاً از «ديوان مغربى» نه همه اشعارش، بلكه بعضى از آنها برايشان
بسيار جالب بود؛ و مكرّرًا آنها را با حال سوز و نشاط و عشق و وَجد ميخواندند و
گويا با احوال خود تطبيق ميكردند. از جمله اين اشعار را
: وراى
مطلب هر طالب است مطلب ما
برون
ز مشرب هر شارب است مشرب ما
به
كام دل به كسى هيچ جرعهاى نرسيد
از
آن شراب كه پيوسته مىكشد لب ما
سپهر
كوكب ما از سپهرهاست برون
كه
هست ذات مقدّس سپهر كوكب ما
بتاختند
بسى اسب دل ولى نرسيد
سوار
هيچ روانى به گَردِ مركب ما
هنوز
روز و شب كاينات هيچ نبود
كه
روز ما رخ او بود و زلف او شب ما
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 574