responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 552

بارى، رفقاى صميمى آقاى حدّاد با اين دو نفر به همين طريق رفتار ايشان رفتار كردند. يعنى با آن يك بطور كلّى قطع رابطه كردند و در مجالس و محافلشان راه ندادند، و با اين يك كم و بيش مدارا و ملايمت نشان ميدادند.

حضرت آقا ميفرمودند: توبه آن يك نفر صورى است، براى جلب رفقا و تمتّعات دنيوى است، فلهذا بدون نتيجه است. و توبه اين يك گرچه صبغه واقعيّت دارد، ولى در صورتى تمام است كه همانطور كه در دلِ پاك ساده لوحان غبار نشانده و زنگار زده است، دو مرتبه به سراغشان برود و آنان را از شبهه خارج كند؛ و اين كار را هم نكرده بود چون كار مشكلى بود. فلهذا تا آخر عمر با وى كج دار و مريز رفتار مى‌نمودند. عيناً مانند غلامى كه فرزند مولى را كشته است و اينك به اشتباه خود معترف شده و مولى هم او را عفو كرده است و در خانه خود نگهداشته است، ولى دائماً صورت قتل فرزند در برابر او مجسّم است، و اينك با كرامت و بزرگوارى از جرم و جريمه او درگذشته است.

ميفرمودند: توبه آنان وقتى نصوح است و واقعيّت دارد كه همچون كاسه شكسته حاضر شوند آنرا دوباره ذوب كنند و از سر نو بريزند؛ در آن هنگام كه أبداً اثر جُرم و جنايت بر روى نفوسشان نمانده است، مولى هم مانند فرزند دلبند خود اين غلام آبقِ فرزند كش را مى‌پذيرد.

انفاق حاج سيّد هاشم حدّاد، مرز نداشت‌

در اين سفر يكى از حجّاج و منسوبين سببى ما كه از بيت الله الحرام مراجعت نموده و بر ايشان وارد شده بود، اطو برقى او خراب شده بود، و داد براى تعمير و به منزل آورد، و در حضور ايشان گفت: اطو را كه دادم براى تعمير، صاحب تعميرگاه گفت سه ربع دينار مصرف دارد، و عصر بيا و آنرا ببر! عصر

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 552
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست