آغا سيّد مهدى و آغا سيّد قاسم و آغاى سيّد حسن و آغاى سيّد صالح و
آغاى سيّد برهان الدّين و آغاى سيّد عبد الامير و علويّه و والده ايشان سلام رسان
و احوالپرسند.
امتحان الهى و فتنه شديد در ميان مجتمع اصحاب و محبّان حاج سيّد
هاشم حدّاد أعلى اللهُ درجَته
امتحان إلهى و فتنه شديد در ميان مجتمع اصحاب و محبّان
حاج سيّد هاشم حدّاد أعلى اللهُ درجتَه
همانطور كه سابقاً اشاره رفت، بعضى از فضلا و محصّلين نجف أشرف به
ايشان علاقمند شده بودند و گهگاهى خدمتشان مىرسيدند، و ايشان هم با كمال سادگى و
صفا آنانرا مىپذيرفتند؛ و نيز بعضى از كسبه نجف و كاظمين و بغداد به ايشان ارادت
مىورزيدند و ايشان هم از آنان پذيرائى ميفرمودند. تا كم كم جمعى كثير قريب به
بيست نفر در تمام اوقات زيارتى در مجلس ايشان اجتماع داشتند و ايشان خودشان شخصاً
به مَهامّ و ما يحتاجشان باطناً و ظاهراً قيام مىنمودند. و چه بسا ديده مىشد كه
اين سيّد كريم و سخىّ و با حيا، بعضى اوقات خودش بسته نان را از نانوائى به منزل
مىآورد، و يا قالب يخ را در زير بغل ميگرفت؛ و از تنظيف و تطهير منزل دريغ نداشت
بلكه شاد بود كه همچون استادش مرحوم قاضى خدمت زوّار و أولياء خدا و سالكين طريق
را مىنمايد. بطوريكه در شبهاى جمعه اجتماع رفقا در منزل ايشان معلوم بود، و حتّى
بعضى از رفقا كه ميخواستند همديگر را در امرى از امور ببينند، ميدانستند كه در شب
جمعه اين امر ميسور است
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 541