نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 54
جواد آقا از دنيا رحلت نموده بودند.
و اگر استاد لازم نبود، چطور خود مرحوم انصارى خود را استاد طريق
ميدانست و دستور ميداد؟! به حقير دستوراتى در نجف اشرف- كه براى زيارت مشرّف
بودند- دادند. و در مدّت اقامت حقير در نجف پس از زيارت ايشان كه چهار سال طول
كشيد، و پس از مراجعت حقير به طهران كه تا ارتحالشان سه سال طول كشيد، پيوسته به
حقير دستوراتى ميدادند؛ حتّى از أوراد وارده كه جز به مرحوم آية الله حاج شيخ
حسنعلى نجابت و حجّة الإسلام آقاى سيّد عبد الله فاطمى شيرازى به كسى ندادهاند به
حقير دادهاند.
پاسخ آنانكه ميگويند: ذكر و ورد و فكر و رياضتهاى مشروعه غلط است
و امّا پاسخ آن شخص ديگر را كه با وى نسبت سببى خويشاوندى پيدا كرده
بود، و علاوه بر نفى لزوم استاد، اصرار بر عدم لزوم بلكه اشتباه بودن رياضات
شرعيّه و انكار فكر و ذكر و مراقبه و محاسبه را داشت، و حقير تلويحاً نه تصريحاً
به ايشان تذكّر ميدادم و سودى هم نداشت، زيرا حالشان بطورى بود كه اين مطالب را
نمىتوانست بپذيرد، قريب دو سال پيش از اين كه يكروز با دو نفر از رفقا و
دوستانشان به كلبه خانه حقير در مشهد مقدّس آمدند و خودشان بدون مقدّمه و گفتگوى
بنده شروع كردند به انتقاد از استاد داشتن و انتقاد از ذكر و ورد و انتقاد از
رياضتهاى متداوله مشروعه؛ بنده ديدم در اينجا اگر سكوت كنم شايد موجب گمراهى و
ضلالت آن دو نفر همراه گردد، بناءً عليهذا عرض كردم
: جناب آقاى حاج ... سلّمه الله و أيَّده الله! همه ميدانند كه شغل
شما سابقاً كشاورزى و برزگرى بوده است! آيا اينطور نيست؟! گفت: آرى!
عرض كردم: كشاورز اوّل زمين را شخم ميزند و دانه مىپاشد و آب ميدهد،
و پس از سر سبز شدن محصول وجين ميكند (علف هرزه را از كنار گياه مىچيند كه محصول گياه
را از بين نبرد.) و در صورت بروز آفت، سمّپاشى ميكند و غير ذلك از عمليّاتى كه در
زمين و بذر و گياه انجام ميدهد تا محصول
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 54