responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 528

) جز به باد او نجنبد ميل من‌

نيست جز عشق أحد سر خيل من‌

خشم بر شاهان شه و ما را غلام‌

خشم را من بسته‌ام زير لگام‌

تيغ حلمم گردن خشمم زده است‌

خشم حقّ بر من چو رحمت آمده است [1]

غرق نورم گرچه سقفم شد خراب‌

روضه گشتم گرچه هستم بوتراب‌

چون درآمد علّتى اندر غزا

تيغ را ديدم نهان كردن سزا

تا أحَبَّ لِلَّه آيد نام من‌

تا كه أبْغَضْ لِلَّه آيد كام من‌

تا كه أعْطى‌ لِلَّه آيد جود من‌

تا كه أمْسَكْ لِلَّه آيد بود من‌

بخل من لِلَّهْ، عطا لِلّه و بس‌

جمله لِلّه‌ام نيَم من آنِ كس‌

و آنچه لِلَّه ميكنم تقليد نيست‌

نيست تخييل و گمان، جز ديد نيست‌

باز مولانا در اينجا بعد از شرح و بسط مفصّل ميرسد به اينجا كه‌

: گفتن پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به گوش ركابدار أمير المؤمنين‌

علىّ 7 كه هر آينه كشتن أمير به دست تو خواهد بود

گفت پيغمبر به گوش چاكرم‌

كو بُرَد روزى ز گردن اين سرم‌

كرد آگه آن رسول از وحى دوست‌

كه هلاكم عاقبت بر دست اوست‌

او همى گويد بكش پيشين مرا

تا نيايد از من اين منكر خطا

من همى گويم چو مرگ من ز تست‌

با قضا من چون توانم حيله جُست؟

او همى افتد به پيشم كاى كريم‌

مر مرا كن از براى حقّ دو نيم‌

تا نيايد بر من اين انجام بد

تا نسوزد جان من بر جان خَود

من همى گويم: برو جَفَّ الْقَلَمْ‌

زين قلم بس سرنگون گردد علم‌

هيچ بغضى نيست در جانم ز تو

زانكه اين را من نميدانم ز تو

______________________________ [1] در نسخه بدل طبع ميرزا محمودى آمده است: خشم حق بر من همه رحمت شده است. (و در نسخه بدل طبع علاء الدّوله آمده است: خشم بر من مهر و رحمت آمده است. م‌

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 528
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست