نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 518
دوستان و محبّين كه اساس كارشان بر محبّت
طرفينى برقرار شده است. بنابراين، آن تخاطب بدين طرز عبارت است از: سرّ حبيب با
حبيب، بطوريكه بر آن مطّلع نشود رقيب».
عرفان حافظ شيرازى و ملّا محمّد مولوىّ مُخّ اسلام است
بطور كلّى كلمات اولياى خدا و عرفاى بالله داراى رموز و اشارات و
كناياتى است كه فهم آنها اختصاص به خود آنها و همطرازانشان دارد. از اشارات و رموز
عارف عاليقدر اسلام خواجه حافظ شيرازى كسى ميتواند اطّلاع پيدا نمايد كه هم درجه و
هم مقام با او باشد.
امّا صد حيف و هزار افسوس كه ما قدر و قيمت اين بزرگان را ندانستيم،
و معانى اشعارشان را به امور مبتذل حمل كرديم، و يا اگر شرحى در احوال آنها
نگاشتيم نتوانستيم از عهده شرح و شكافتن آن معانى و اسرار برآئيم؛ تا خارجيان و
كفّار آمدند و براى خود عرفان ساختند، و عرفان را از اسلام جدا پنداشتند، و مقام
عظيم عرفان و عرفا را كه مخّ و اسّ و ريشه اسلام است امرى مباين با تعليمات دينى
وانمود كردند، و براى ما عرفان ايرانى و هندى و رومى ساختند، و همه را خطّى در
برابر خطّ اسلام، و راهى غير از مسير دين نمودار نمودند، و ريشه عرفان مولوى معنوى
و حافظ شيرازى و مغربى و أمثالهم را عرفان ايرانى قلمداد كردند كه با روح اسلام
سازگار نباشد.
اينها همه و همه نتيجه جمود و تحجّر و يك چشمى به مسائل دين نگريستن
است؛ و حساب توحيد را از عالم امر و خلق جدا نمودن و به أئمّه و لواداران عرفان به
نظر موجودات ساخته شده بدون تكليف و مأموريّت نگريستن است كه ما را دچار اين مصيبت
عظمى نمود؛ تا جائيكه اينك براى آنكه از آنها عقب نمانيم و در اين بازى، محكوم و
سرافكنده نگرديم، بايد با هزار دليل اثبات كنيم كه عرفان حافظ و مولانا متّخَذ از
روح قرآن و روح نبوّت و ولايت است.
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 518