لا جَرَمَ أنَّ مَن هذِهِ حالُهُ حَجَرَ عَلَى امَّةِ مُحَمَّدٍ
صَلَّى اللَهُ عَلَيهِ (وَ ءَالِهِ) وَ سَلَّمَ ما وَسَّعَ اللَهُ بِهِ عَلَيْهِم.
فَضَيَّقَ اللَهُ عَلَيْهِم أمْرَهُمْ فى الاخِرَةِ
______________________________
[1]، اين عبارت داراى تعقيد لا ينحلّ ميباشد. زيرا يا بايد ضمير
مؤنّث در لا يُوافِقها را حذف كنيم؛ در اينصورت رابطه لفظ إمام با جمله صفتيّهاش
برقرار مىباشد، و لفظ هذَا القطبَ مفعول لا يُوافِقها مىگردد همانطور كه ما در
ترجمه آوردهايم. و يا بايد ضمير مؤنّث را به أئمّه أربعه عامّه كه در عبارت قبل
آمده است برگردانيم (و ربَّما يَقَعُ فيه مَن خالفَ حكمُه مِن أهلِ المَذاهبِ مثلَ
الشّافِعيَّةِ و المالِكيَّةِ و الحنَفيَّةِ و الحَنابلَة) در اينصورت بايد لفظ
هذا القطب را فاعل لا يوافِقها بگيريم، يعنى: قول پيشوائى كه اين قطب در حكم خود
موافقت با اقوال أئمّه مذاهب اربعه ندارد. در اينصورت رابطه صفت و موصوف در جمله
إمامٍ لا يُوافِقها از بين ميرود چرا كه ضمير رابطى در ميانه نيست.
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 493