responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 466

غير او.

و اگر كسى شرح اين سخن دهد مجلّدى برآيد. فَهِمَ مَنْ فَهِمَ. [1]

بارى، گويا همه اتّفاق دارند كه: جُرم حسين منصور حلّاج كشف اسرار إلهى بود، و اين جرمى است عظيم؛ چنانكه حافظ فرمايد

: گفت: آن يار كزو گشت سرِ دار بلند

جرمش آن بود كه اسرار هويدا ميكرد [2]

ملّا صالح موسوىّ خلخالىّ در مقدّمه كتاب «شرح مناقب محيى الدّين عربى» شَطَحيّات را بدينگونه تفسير نموده است: كلمه شَطَح را هر يك از محقّقين طريقت شرح و تفسيرى نموده‌اند.

محقّق جُرْجانى گويد: الشَّطْحُ [3] عِبارَةٌ عَنْ كَلِمَةٍ عَلَيْها رآئِحَةُ رُعونَةٍ [4]

______________________________ [1] «تذكرة الاوليآء» ج 2، ص 12 و ص 9، در ذكر جنيد بغدادى‌

[2] «ديوان حافظ» طبع پژمان، ص 51 و 52، غزل شماره 111؛ و تمام غزل اين است‌

: سالها دل طلب جام جم از ما ميكرد

و آنچه خود داشت ز بيگانه تمنّا ميكرد

گوهرى را كه به برداشت صدف در همه عمر

طلب از گمشدگان لب دريا ميكرد

مشكل خويش بر پير مغان بردم دوش‌

كو به تأييد نظر حلّ معمّا ميكرد

ديدمش خرّم و خندان قدح باده به دست‌

و اندر آن آينه صد گونه تماشا ميكرد

گفت: آن يار كزو گشت سرِ دار بلند

جرمش آن بود كه اسرار هويدا ميكرد

آنكه چون غنچه لبش راز حقيقت بنهفت‌

ورق دفتر از آن نسخه مُحشّا ميكرد

گفتم اين جام جهان بين به تو كى داد حكيم‌

گفت آن روز كه اين گنبد مينا ميكرد

آنهمه شعبده عقل كه ميكرد آنجا

سامرى پيش عصا و يد بيضا ميكرد

فيض روح القُدس ار باز مدد فرمايد

ديگران هم بكنند آنچه مسيحا ميكرد

بيدلى در همه احوال خدا با او بود

و او نميديدش و از درد خدايا ميكرد

گفتمش سلسله زلف بتان از پى چيست‌

گفت حافظ گِله‌اى از دل شيدا ميكرد

[3] شَطَحَ شَطْحًا فى السَّير أو فى القَول: تباعَد و استرسَل (مقلوبُ شَحَطَ). (لاروس)

[4] رَعَنُ رَعْنًا و رَعِنَ رَعَنًا و رَعُنُ رُعونَةً: حَمِق، استَرخَى، كان أهْوجَ فى كَلامهِ؛ فهو أرْعَن. (المنجد)

هَوِجَ يَهْوَجُ هَوَجًا: كان طويلًا فى حُمقٍ و طَيْشٍ و تَسرُّعٍ؛ فهو أهْوَج. (المنجد) و در لغت فارسى به معنى سبك سرى و بى مخى و تهى مغزى است.

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 466
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست