responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 454

وَ لا كَريمَ أكْرَمُ مِنْ ءَالِ مُحَمَّدٍ؛ كُلُّهُمْ كَبيرٌ لَيْسَ فيهِمْ صَغيرٌ.

«بزرگوار و صاحب مجدى بزرگوارتر و گرامى‌تر از آل محمّد نيست؛ همه ايشان بزرگند و در ميانشان كوچكى نيست».

مطالب وارده در «محاضرات» دالّه بر خلوص شيخ محيى الدّين‌

و اين عبارت از خود محيى الدّين است كه در ضمن داستانى بدينگونه بيان نموده است:

خَليفَةُ عَدلٍ، قَضاءُ واجِبٍ حَقٍّ و فَصْلٍ:

پيغمبرى پيش از رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم بود كه به وى خالد بن سَنان [1] مى‌گفتند. چون دختر او را رسول خدا ديدند و دانستند كه دختر اوست، فرمودند: مَرْحَبًا بِابْنَةِ نَبِىٍّ أضَاعَهُ قَوْمُهُ. «مرحبا به دختر پيامبرى كه قومش حقّ آن پيغمبر را ضايع كردند.» و در اينجا پيامبر ما داستان آن پيمبر را بيان كردند.

و رويّه و عادت رسول خدا اين بود كه ميفرمود:

إذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ!

[2] «چون مرد بزرگوار و صاحب عزّتى از هر قوم و گروهى باشد به نزد

______________________________ [1] خالد بن سنان عبسى را محيى الدّين از پيمبران ميداند و گفته است: او از اولاد حضرت إسمعيل است و دخترش، پيامبر را ادراك نموده است. داستان او را محيى الدّين در «محاضرات» (محاضرة الأبرار و مسامرة الاخيار) ج 1، ص 77 آورده است‌

[2]. در «مستدرك حاكم» ج 4، ص 291 و 292 وارد است كه:

جابر روايت ميكند كه: جُرَيْر بر رسول اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم وارد شد و عِندهُ أصحابُه. أصحاب او دريغ كردند از اينكه جاى خود را به او بدهند. رسول خدا رداى خود را گرفت و به سوى او انداخت تا بر روى آن بنشيند. جُرَيْر با گردن و صورت خود ردا را گرفت و بوسيد و بر روى ديده نهاد و گفت: أكْرَمَكَ اللَهُ كَما أكْرَمْتَنى! «خدايت بزرگوار بدارد همچنانكه مرا مكرّم داشتى!» و سپس ردا را بر دوش رسول الله گذارد، و رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرمود:

مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ، فَإذا أتاهُ كَريمُ قَوْمٍ فَلْيُكْرِمْهُ.

«كسيكه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، چون شخص محترمى به سوى او آيد واجب است او را گرامى بدارد.» (هَذا حديثٌ صحيحُ الإسناد و لَم يُخرِجاه بهذه السّياقة.)

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 454
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست