نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 45
7 و آن مرد پير شوريده آشفته
آلفته دل خسته در بند بسته: حاج مشهدى هادى خانْصَنَمى ابهرى كه در نشستها خواندن
قرآن و تفسير را دوست ميداشت و از حقير طلب ميكرد كه تفسير بگويم- در ضمن بيان
تفسيرى كراراً و مراراً به تمام نقاط ضعفِ رويّه و افكار آقايان بطور اجمال و كلّى
اشاره مىنمودم؛ و البتّه اين تفاسير به گوش همه مىرسيد و اتمام حجّت براى همگى
مىشد. از جمله در مرّات عديده آن أدلّه پنجگانه را ردّ نموده و بر همه ثابت شد كه
آنچه را كه حقير ميگويم صحيح است.
پاسخ از «اشكال اوّل: عدم احتياج به استاد با وجود امام زمان عجّل
اللهُ فرجَه»
امّا پاسخ إشكال اوّل اينست كه: درست است كه امام زمان عجَّل اللهُ
تعالَى فرجَه الشّريف زنده و حاضر و ناظر به همه اعمال است، و طبق عقيده و ايمان
شيعه، داراى ولايت كلّيّه الهيّه است، و تكويناً و تشريعاً در مصدر ولايت و
آبشخوار احكام و جريان امور مىباشد؛ ولى آيا اين اعتقاد و عقيده بايد راه ما را
به استاد ببندد؟! و بدون هيچ دستور و تبعيّتى از ارشادات او در راه سير و سلوك خود
به مقصد برسيم؟! و فقط و فقط از امام زمان كه غائب از نظر ماست و به صورت ظاهر هم
به او دسترسى نداريم استمداد نمائيم؟!
چرا ما در سائر امور اين كار را نمىكنيم؟! چرا در خواندن حديث و
تفسير و فقه و اصول و تمام علوم شرعيّه از حكمت و اخلاق دنبال استاد ميرويم و
بهترين و عالىترين استاد ذى فنّ را اختيار مىنمائيم، و سالهاى سال بلكه يك عمر
در تحت تعليم و تدريس او بسر ميبريم؟!
اگر وجود امام زمان ما را از استاد بى نياز ميكند، چرا در اين علوم
بى نياز نمىكند؟ شما كه معتقديد و ادّعا مىكنيد: امام زمان به تمام جهان و
جهانيان و جميع علوم و أسرار و به غيب ملك و ملكوت احاطه علميّه بلكه احاطه
وجوديّه دارد، چرا در اينگونه از علوم وى را فاقد احاطه مىپنداريد؟! آنگاه با
هزاران رنج و شكنجه و سفرهاى طولانى به نجف اشرف، و زندگيهاى ساده
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 45