نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 445
نداشت. [1]
و ما قبل از آنكه وارد در بحث آن شويم كه مراد از رَوافِض در اين
حكايت خَوارِج ميباشند نه شيعه إماميّه، لازم است در عبارت محدّث نورىّ بحث كنيم
كه: در اين جملات كوتاهش پنج خطا و اشتباه روشن نموده است:
اوّل آنكه: محيى الدّين را أهل نَصب شمرده است. نصب به معنى عداوت و
دشمنى با اهل بيت و ذرارى رسول الله و امامان معصومين عليهم الصّلوة و السّلام
ميباشد. و ناصِبىّ به كسى گويند كه با اين خاندان عداوت داشته باشد؛ مثل مَروان
حَكَم و عبد الله بن زُبَير و اغلب از بنى اميّه، و جميع خوارج. آيا اين نسبت به
محيى الدّين ناروا نيست با آن درجه از وداد و محبّت به امامان معصوم و أهل بيت
رسول أكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم؟! و اين حقيقت در همه كتابهاى او مشهود است
تا جائيكه ديديم بسيارى از أعاظم و اساطين مذهب، او را شيعه دانستهاند و چنانكه
گذشت او اين دو بيت را در ولاى آل طه سروده است
: رَأيْتُ
وَلائى ءَالَ طه وَسيلَةً
لِارْغِمَ
أهْلَ الْبُعْدِ يورِثُنى الْقُرْبَى
فَما
طَلَبَ الْمَبْعوثُ أجْرًا عَلَى الْهُدَى
بِتَبْليغِهِ
إلّا الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبَى [2] و [3]
______________________________
[1] «مُحاضرةُ الأبرار و مُسامرةُ الاخيار» طبع اوّل (سنه 1324
هجريّه) مطبعة سعادة- مصر، ج 1، ص 245 و
[2] 642 همين كتاب «روح مجرّد» ص 327 نقل از «روضات الجنّات» ج 4،
ص 195، و اصل آن در «مجالس المؤمنين» مجلس ششم، ج 2، ص 281 مىباشد كه قاضى نور
الله چنين آورده است كه: و از اشعار شيخ كه در مدائح آل طه واقع شده، اين دو بيت
در كتاب «الإحيآء» مسطور است
[3]. بعضى از دوستان گفتند: بخاطر دارم كه در كنار قبر محيى الدّين
قصيدهاى قاب كرده با شيشه در ديوار منصوب است و اين دو بيت از جمله آن قصيده
مىباشد.
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 445