نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 407
باب معرفت خدا را براى أنام، و انحصار آنرا
براى امامان، و لزوم ركن رابع كه غايت سير بشر غير معصوم به معرفت اوست؛ نتيجه و
ثمرهاش چنين و چنان شد كه او را مجبور و مضطرّ مىنمايد تا پس از آنهمه مدائح و
محامد، عنان قلم را باز به سوى تقبيح و تشنيع شيخيّه و پيروانشان و خود شيخ أحسائى
برگرداند، و وى را مانند عُلوج ثلاثه كه پس از عروج حضرت مسيح آئين او را خراب و
فاسد كردند معرّفى كند.
اينست نتيجه مبارزه و مخاصمه با عرفان، يعنى قطع رابطه بشر با ذات
حضرت حقّ سبحانه و تعالى و مستقلّ نگريستن أسماء و صفات كلّيّه و جزئيّه و بطور
كلّى هر يك از مخلوقات را در مقام و منزلت خود.
و ديديم چنان گرفتار أوهام و خيالات در پيمودن مسير ضدّ عرفان شد كه
ناچار شد مانند آدم سرگشته و كلاف پيچيده به أعيان مذهب همچون مُفَضَّل بن عُمَر و
جابر بن يزيد و فَضْل بن شاذان و شيخ طوسى و سيّد ابن طاووس و من شابههم جسارت
كند، و روايات وارده در كتبشان را كه در فضائل أهل بيت عليهم السّلام است مدسوس و
مخشوش و مخدوش قلمداد نمايد. و با همين كلمات مختصر چنان اصل و بنياد تشيّع را در
هم بكوبد كه انسان شكّ كند: اين كلام واقعاً از اوست يا از مثل ابن تيميّهاى كه
كمر بر هدم اصول و فروع تشيّع بسته است، و در كتاب «منهاج السُّنَّة» خويش پيوسته
از روافض به «لعَنهُم اللَه» ياد ميكند، و از رئيسشان آية الله علّامه حِلّى به
«قالَ الرّافِضىُّ خَذَلَهُ اللَهُ!؟»
گفتار علّامه أمينى در ترجمه شاعر غدير: حافظ رجب برسىّ
امّا خوشوقتيم كه خامه تواناى زنده كننده بنياد مذهب، علّامه أمينى
در كتاب ارزشمند و ذيقيمت خود، از روى اين موضوع عبور ننموده بلكه توقّف و درنگ
كرده، و در ترجمه حافظ رَجَب بُرسىّ حقّ مطلب را أدا فرموده است؛ جَزاهُ اللهُ
عَنِ الإسْلامِ وَ القُرْءَانِ وَ النَّبىِّ وَ الْعِتْرَةِ خَيْرًا.
أمينى پس از ذكر يك غديريّه از او، در مقام معرّفى و ترجمه احوال وى
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 407