نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 40
در راه، چند روز در همدان در منزل حضرت آقاى
انصارى درنگ كرده و سپس به طهران آمديم.
روابط ارادت و اطاعت از اين بزرگمرد الهى بسيار قوىّ و نيرومند و ذى
أثر بود. تا در روز جمعه دوّم شهر ذو القعدة الحرام 1379 دو ساعت از ظهر گذشته
حضرت ايشان با سكته مغزى در سنّ 59 سالگى به سراى خلود شتافتند و حقير از دو روز
قبل در همدان بودم و هنگام ارتحال در بالينشان حاضر؛ و جنازه ايشان را به قم حمل
نموده و پس از طواف قبر بى بى سلام الله عليها، نيمه شب در قبرستان علىّ بن جعفر
مدفون شدند. حقير داخل قبر ايشان رفتم، صورت را از كفن باز كرده و بر روى خشت
نهادم و آخرين بوسه را بر چهره منوّرشان نموده از قبر بيرون آمدم.
معارضه رفقا بعد از رحلت آية الله انصارى بر عدم لزوم استاد
پس از ارتحال حضرت انصارى قدَّس اللهُ تربتَه ميان رفقاى طهرانى از
ارادتمندان ايشان اختلاف شديدى به ميان آمد.
حقير اصرار داشتم كه: براى سير اين راه از «استاد» گريزى و گزيرى
نيست، و وادىهاى عميق مهلك و كريوههاى صعب و سخت را جز استاد نمىتواند عبور
دهد؛ و خودسرانه راه پيمودن، جز شقاوت و هلاكت و گرفتار شدن در وادى ابليس و پيچ و
خمهاى نفس امّاره و لِه شدن و لگدكوب گشتن در زير پاى شيطان رجيم نتيجهاى ندارد.
يك نفر از مريدان و رفت و آمد كنندگان به محضر مرحوم انصارى (قدّه)
كه قبلًا هم نزد مرحوم قاضى (قدّه) تردّد داشته است، ولى عمدةً شاگرد و ملازم
مرحوم آقا سيّد عبد الغفّار مازندرانىّ در نجف بوده است به نام ... كه اينك هم
بحمد الله در قيد حيات مىباشند با پيشنهاد حقير بناى مخالفت را نهادند؛ و در
مجالس و محافل انس دوستان با بيانى جذّاب و چشمگير كه به آسانى و سهولت ميتوانست
افكار سُلّاك بالاخصّ افراد درس نخوانده و تحصيل نكرده را
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 40