نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 388
صاحب «روضات» شيخ أحمد أحسائى را «بَعْضُ
مَشايِخِ عُرَفآئِنا الْمُتَأَخِّرين» ميداند
صاحب «روضات» براى در هم كوبيدن و خرد كردن صولت
محيى الدّين، أيضاً متوسّل مىشود به كلمات شيخ أحمد احسائى كه او را
به جاى محيى الدّين، مميت الدّين لقب داده بود؛ و در كتابهايش و در درسهايش مميت
الدّين مىگفت. و از شيخ أحمد أحسائى به بَعضُ مَشايخِ عُرَفائنا المُتَأخِّرين
[1] ياد ميكند. يعنى شيخ أحمد، بعضى از مشايخ و أعاظم عرفاى متأخّر ايشان بوده
است.
شيخ أحمد أحسائى امروز ترجمه احوالش بر كسى مخفى نيست. وى مردى بود
زاهد و عابد و خوش حافظه؛ ولى بدون استاد خواست تا مطالب حكما را دريابد، و شروع
كرد به مطالعه كتب حكمت، و حقيقت مطلب آنها را نفهميد و دچار سرگشتگى و تحيّر شد.
و چون به أخبار اطّلاع كافى داشت، خواست تا با ظواهر عباراتِ أحاديث، حقائق معانى
حكمّيه را تطبيق دهد؛ موفّق نيامد.
در مسأله توحيد وجود و أصل قديم عالم، هم قائل به أصالة الوجود شد و
هم به أصالة الماهيّة. و اين خطاى بزرگ كه عين ثنويّت و آئين مجوس است براى وى در
تاريخ ثبت شد. آنگاه چون به مسائل حكمت نرسيد و مَغْزى و مُفاد آراءِ حكما را
ادراك نكرد، جميع حكماء را زنديق و مُلْحِد خواند، و جميع أهل عرفان را زنديق و
ملحد خواند؛ چون همانند أخباريّون ظواهر گفتارشان را با ظواهر كلمات وارده در
احاديث منطبق ندانست؛ شمشير برّنده سخن را بر روى آنان فرا كشيد، و انكار أصل
عرفان و معرفت الهى را نمود و گفت: براى بشر راه وصول و عرفان ذات احدى مسدود است،
و غايت سير بشر معرفت واسطه و امام است. بالاخصّ با محيى الدّين سرسختى به خرج
داد، و او را مُميت الدّين ملقّب ساخت؛ و با افتخار شيعه و افتخار علماء و مفسّرين
و
______________________________
[1] «روضات» طبع سنگى، ج 4، ص 196
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 388