نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 365
آقا محمّد باقر بهبهانى از كتاب وى به نام
«مَقامِعُ الفضْل» در پاسخ كسيكه از وى از ادلّه قائلين به وحدت وجود سوال نموده
بود نقل ميكند؛ و در اين پاسخ آقا محمّد على پس از بيان كلامى از مير سيّد شريف در
«حواشى شرح تجريد» ميگويد: و شيخ عارف علاء الدّوله سمنانى با نهايت اعتقاد و
غلوّش درباره شيخ عارف محيى الدّين أعرابى بطوريكه او را در حواشى «فتوحات» بقوله:
أيُّها الصِّدّيقُ، وَ أيُّها الْمُقَرَّبُ، وَ أيُّها الْوَلىُّ، وَ أيُّها الْعارِفُ
الحَقّانىّ خطاب مىنمايد، در حاشيه خود بر كلام محيى الدّين در اوّل «فتوحات» كه
ميگويد: سُبْحانَ مَن أظْهَرَ الاشْيآءَ وَ هُوَ عَيْنُها «پاك و منزّه است آنكه
اشياء را به ظهور آورد، و خودش عين آنهاست.» با اين عبارت، حاشيه نوشته است كه:
«خداوند از باز گفتن حقّ حيا نمىكند؛ اى شيخ! اگر تو از كسى بشنوى
كه او ميگويد: فَضله شيخ، عين وجود شيخ است، البتّه مسامحه با او نمىنمائى، بلكه
بر وى غضب ميكنى! پس چگونه جائز و روا شد براى تو كه اين هذيان را به خداوند
پادشاه و مقتدر و ديّان نسبت ميدهى؟!
به درگاه خداوند توبه كن توبه جدّى و استوار تا آنكه از اين لغزشگاه
و كريوه صعب العبورى كه از وقوع در آن دهريّون و طبيعيّون و يونانيّون استنكاف
دارند، نجات بيابى؛ و سلام براى آن كسى است كه دنبال هدايت رفته است!»
سپس آقا محمّد على به فارسى گفته است: و شيخ محيى الدّين در
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 365