امامت عبارت آورد، و از مخالفت آن جماعت مبالات نكرد.

و نيز قاضى تسترى در شرح حالت حضرت سلمان فارسى اين عبارت را كه دليل حسن طويّت شيخ است از «فتوحات» وى روايت نمايد:

هذا شَهادَةٌ مِنَ النَّبىِّ لِسَلْمانَ الْفارِسىِّ بِالطَّهارَةِ وَ حِفْظِ الالِ [1]، حَيْثُ‌

قالَ فيهِ رَسولُ اللَهِ: سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت‌

؛ وَ شَهِدَ اللهُ لَهُم بِالتَّطْهيرِ وَ ذَهابِ الرِّجْسِ عَنهُمْ. وَ إذا كانَ لا يُضافُ إلَيْهِم إلّا مُطَهَّرٌ مُقَدَّسٌ وَ حَصَلَتْ لَهُ الْعِنايَةُ الإلَهيَّةِ بِمُجَرَّدِ الإضافَةِ، فَما ظَنُّكَ بِأهْلِ الْبَيْتِ فى نُفوسِهِمْ وَ هُمُ الْمُطَهَّرونَ بَل عَيْنُ الطَّهارَةِ؟! [2]

( «اين شهادت و گواهى است از رسول خدا راجع به سلمان فارسى به طهارت او و به محفوظ بودن معنى آل در او، آنجائيكه درباره او فرمود: سلمان از ما اهل بيت است. و چون ميدانيم كه خداوند درباره اهل بيت شهادت به تطهير و از ميان رفتن رجس و پليدى را داده است، و أيضاً چون نمى‌تواند با اهل بيت نسبت پيدا كند مگر وجود مطهَّر و مقدّس (پاك و پاكيزه شده) و به مجرّد نسبت با اهل بيت اين عنايت الهيّه براى سلمان پيدا شده است، بنابراين گمان تو چه خواهد بود درباره خود اهل بيت كه نفوسشان مطهّر بلكه عين طهارت است؟!»)

بالجمله اگرچه از أمثال اينگونه عبارات با وجود كلمات متضافره ديگرى كه مرجّح سنّيّت اوست، اثبات تشيّع وى مشكل است؛ ولى بعد از ملاحظه تضاعيف اين عبارات كه دفاتر و تصانيف او به آنها مملوّ و مشحون است، يقين عادى حاصل مى‌شود به اينكه: ضمير وى را از محبّت آن ارواح مقدّسه سرورى بوده، و قلب سليمش از مشكوة انوار طاهره اكتساب نورى نموده؛ چنانچه اين‌

______________________________ [1] در نسخه «فتوحات» و «مجالس» وَ الحِفظِ الإلهىِّ وَ العِصْمةِ آمده است. (م‌

[2] «) مجالس المؤمنين» مجلس سوّم، ص 89؛ «فتوحات» ج 1، باب 29، ص 196