نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 30
پايان ميرسد، و مربوط به درسهاى رسمى نيست؛
و علاوه در ماههاى رمضان سابق هم حقير در اين درسها شركت نمىكردم و شبها را طبق
دستور آية الله حاج شيخ عبّاس به بعضى از أدعيه و قرائت سوره قدر و يا سوره دخان
به پايان ميرساندم، در اين سال چنين ميلى پيدا شد تا به كربلاى معلّى براى زيارت
مشرّف شوم و هم زيارت حرمين مباركين را نموده و هم آن اعمال را در كربلا انجام دهم
و هم از محضر آقاى حاج سيّد هاشم مستفيض گردم.
بنابراين در معيّت والده و اهل بيت و دو طفل صغير خود: سيّد محمّد
صادق كه در آنوقت چهار سال، و سيّد محمّد محسن كه در آنوقت دو سال و پنج ماه داشت
براى ماه مبارك به كربلا تشرّف حاصل نموده، و يك اطاق در حسينيّه بحرينىها كه در
كوچه جنب خيمه گاه بود به قيمت ارزانى اجاره نموديم و در آنجا جلّ و بساط خود را
گسترديم.
بيتوته ماه رمضان در خدمت حاج سيّد هاشم در دكّه مسجد
در تمام يك ماه رويّه چنين بود كه: چون در عين گرماى تابستان بود و
شبها بسيار كوتاه بود، شبها را نمىخوابيدم؛ به عوض در روزها ميخوابيدم تا دو ساعت
به ظهر مانده، در آن وقت آماده تشرّف به حرم مطهّر مىشدم و نماز را در آنجا بجا مىآوردم
و سپس به حرم مطهّر حضرت أبا الفضل العبّاس 7 مشرّف مىشدم، و پس از
اداى زيارت به تهيّه ما يحتاج منزل پرداخته و تا غروب در منزل مىماندم. و پس از
اداى نماز عشائين و صرف افطار، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف مىشدم تا
نزديك اذان صبح كه باز براى سحور خوردن به خانه باز مىگشتم، يعنى خود آقا وقت
ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا كه روزها دنبال كار ميرفتند.
محلّ اجتماع، دكّهاى بود در كنار مسجدى كه ايشان متصدّى تنظيف آن
بودند؛ و آن دكّه بطول و عرض 2 متر در 2 متر بود و ارتفاع سقفش بقدرى بود كه در آن
نمىشد نماز را ايستاده بجاى آورد چون سر به سقف گير ميكرد؛ و در
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 30