نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 273
كتب و دفاتر مضبوط فرمودهاند، و بِعبارَةٍ
اخْرَى بنايم بر درايت است و مشاهده، نه بر روايت و محاكات، لهذا در اينجا فقط ميل
داشتم دو قضيّهاى را كه براى أقوام بسيار نزديك ما از معجزات حضرت امام رضا 7 اتّفاق افتاده است بنگارم، و دو قضيّهاى را كه از ثقاتِ أعلام و أعاظم از
آيات و رجال شنيدهام. امّا دو قضيّه مربوط به اقوام، چون يك نفر از آنها للّه
الحمد و له المنّة در قيد حيات است از ذكر آن خوددارى مىنمايم، و فقط به حكايت
حال آن ديگرى كه به رحمت خداوندى واصل شده است اكتفا مىنمايم.
معجزه حضرت امام رضا 7 در شفا دادن كور
يكى از ارحام بسيار قريب ما كه جوانى پر قدرت و با نشاط و زيبا و
برومند بود و در بازار كاسبى ميكرد، ناگهان مبتلا مىشود به عارضه يك چشم كه ديد
خود را از دست ميدهد؛ و چند روزى ميگذرد و بهبود نمىيابد؛ و مراجعه به أطبّاى
سابق معروف طهران مثل دكتر حسن علوى و دكتر لشكرى و دكتر محسن زاده و دكتر ضرّابى
و أمثالهم مىنمايد، همگى متّفق القول ميگويند: در آخرين نقطه زير چشم كه رگى خون
را به چشم ميرساند به علّت انقباض و بسته شدن خون لكّهاى گير كرده است و رابطه
حياتى چشم را با تغذيه خونى بريده است. و اين سكته چشمى است و ابداً قابل علاج و
عمل نيست. در تمام دنيا هم بروى فائده ندارد. مطلب از اين قرار است كه براى تو
گفتهايم؛ مگر آنكه با احتمال و درصد بسيار كمى بواسطه ترقيق خون، آن لكّه از جاى
خود حركت كند.
فلهذا او را از خوردن غذاهائى كه خون را كثيف ميكند مثل تخم مرغ و
روغن و گوشت قرمز و امثالها منع كردند، و قرصهاى رقّت خون به او دادند، و مرتّباً
داروها را استعمال ميكرد و ابداً فائدهاى نداشت. كم كم سه عارضه در او پديدار شد:
اوّل: چشم از حالت عادى و اوّليّه بر مىگشت و جمع و خميده مىشد و
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 273