responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 25

باشد، و راز و نياز و سوز و گداز خود را خود بداند. اتّفاقاً از نيمه راه به بعد باران باريد و جادّه مال‌رو بدون اسفالت گل شده بود، و اين مرد بدون هيچ محابا پايش در گل فرو ميرفت. تا تقريباً از يك فرسخى كربلا كه آثار شهر از دور كم و بيش خود را نشان ميداد، كفشهاى خود را از پا در آورده و به هم گره زد و به اينطرف و آن طرف گردن خود آويزان نمود.

و ما هم با همه رفقا و همراهان خاك آلوده با همان وضع بدون غسل زيارت يكسره به حرم انور مشرّف شديم.

اين زيارت تقريباً كمتر از يك ساعت طول كشيد. و از آنجا به سوى قبر حضرت أبا الفضل العبّاس 7 آمده و با همان حال و كيفيّت آنحضرت را نيز زيارت كرديم. و چون يكى از رفقاى كاظمينى و بغدادى كه به نام حاج عبد الزَّهراء گَرْعاوى بود، شب را براى شام در مسافرخانه و مسجدى كه وارد شده بود دعوت نموده بود، لهذا چون شب در آمد همه رفقا براى غسل زيارتِ شب نيمه، به حمّام خيمه گاه در آمده، غسل نموده، و با همديگر حرمين مطهّرين شريفين را زيارت كرده، و سپس در موعد حاج عبد الزّهراء گرد آمده و تا به صبح به إحياء و شب زنده دارى و قرائت قرآن و دعا مشغول، نماز صبح را در حرم مطهّر گزارده، و پس از طلوع آفتاب فى الجمله استراحت و تمدّد اعصابى نموده؛ و اينك همه حاضر براى انجام غسل زيارت روز نيمه شعبان و تشرّف به حرمين شريفين شديم.

پس از اداى زيارت بطور كامل، فقط كسى كه عازم نجف بود، بنده در معيّت آية الله قوچانى بودم؛ چون آقا حاج شيخ حسنعلى نجابت و آقا حاج سيّد محمّد مهدى دستغيب از ايران براى زيارت آمده بودند، و بنا بود با آن شخص محترم براى قبل از ماه مبارك رمضان خود را به شيراز و به طهران برسانند؛ و آقاى سيّد عبّاس ميخواست عصر آنروز يا فردا به نجف مراجعت‌

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 25
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست