نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 210
نريزند از عطش شهوت و غضب و اوهام و غرائز
خودپسندى و خودكامى و خود محورى سيراب نمىشوند.
شخص متّصف به ولايت، پيوسته در خود منغمر و در عالم عزّ خود مستغرق و
در غيبت است، چه ظاهراً ظاهر باشد و چه نباشد؛ و معلوم است كه: عامّه كه افكارشان
از مشتهيات نفسانيّه و لذائذ خسيسه طبيعيّه تجاوز نمىكند، چه اندازه از آن عالم
جان و حقيقت جان و لطافت انوار ملكوتيّه قدسيّه دور بوده؛ و عدم تسانخ عالم كثرت و
آثار آن (از پابند بودن به آداب و رسوم اجتماعيّه و مرسومات زائده و مصلحت
انديشىهاى بى فائده و اعتباريّات تو خالى و بدون محتوى) با عالم وحدت و آثار آن
(از گسستن زنجيرهاى اسارت هوى و هوس و عبور از مراحل لذائذ طبيعيّه و منازل وهميّه
خياليّه اعتباريّه) به مقام ولايت عنوان عزّت، و بالملازمه از جانب مردم صَلاى
غربت داده است. بر اين اساس است كه انبياء و اولياء پيوسته در اين عالم غريب بوده
و بطور غربت و عدم همبستگى با جامعههاى جبّار و ستمكار گذرانيدهاند
. مُحِبُّ
اللَهِ فى الدُّنْيا سَقيمٌ
تَطاوَلَ
سُقْمُهُ فَدَواهُ داهُ (1)
سَقاهُ
مِنْ مَحَبَّتِهِ بِكَأْسٍ
فَأرْواهُ
الْمُهَيْمِنُ إذْ سَقاهُ (2)
فَهامَ
بِحُبِّهِ وَ سَما إلَيْهِ
فَلَيْسَ
يُريدُ مَحْبوبًا سِواهُ (3)
كَذاكَ
مَنِ ادَّعَى شَوْقًا إلَيْهِ
يَهيمُ
بِحُبِّهِ حَتَّى يَراهُ (4) [1]
1- دوستدار خدا در دنيا حكم مريضى را دارد كه
مرضش بطول انجاميده است؛ و دارو و درمان او همان دردى است كه بر او عارض شده است.
(كه
______________________________
[1] اين اشعار درباره كنيزكى است بنام تحفه كه عاشق خدا شده است و
داستان عجيب او را جامى در «نفحات الانس» در ضمن عنوان ذكرُ النّسآء العارِفات
الواصِلات إلَى مَراتبِ الرّجال، در ص 623 به بعد (از طبع انتشارات اطّلاعات)
آورده است، فَراجعْ.
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 210